فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

همترازی با خدایان

قسمت: 88

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

برنده مسابقات بزرگ هنرهای رزمی تعیین شده بود.

سکوتی خفه کننده اتاق را فرا گرفته بود. همه در حال سنجش حس و حال چون موجین بودند.

ژوگه جینگ بیشتر از همه­ی حاضران جمع سرش را تکان می­داد.

جینگ از خودش پرسید: ­چرا هارگان اون کارو کرد؟

هارگان قطعاً یکی از اعضای الیمپوس بود. به عنوان پسر زئوس، هیچ نشانه واضح­تری از موقعیت وابستگی­اش نسبت به الیمپوس وجود نداشت.

و یو وون در داخل الیمپوس به عنوان دشمن شناخته می­شد.

تنها نقطه برخوردی که آنها داشتند باید در همان دور از مرحله آموزشی می­بود اما این برای توضیح دادن رابطه بین این دو کافی نبود.

صدای جین وون سکوت را شکست: «پس، این ماموریت بزرگم تموم شد.»

چشمان همه به سمت او چرخید و تعداد کمی از افراد خنده­ی ناخوشایندی سر دادند.

«ها... هاها... د-درست می­گید.»

«این مسابقات هم خیلی موفقیت آمیز بود.»

«خیلی چشم نواز بود.»

«چه رونق بزرگی برای انجمن رزمی بود. هاهاها!»

این واکنش­ها بسیار اغراق آمیزتر از حد معمول بود.

افرادی که تا چند لحظه­ی پیش نگران نائب لرد فرقه اهریمن بهشتی بودند حالا می­گفتند که پیروزی یو وون برای قلمرو رزمی خوب است.

چنین ریاکاری آشکاری خنده دار بود.

موجین درحالی که این اتفاقات را تماشا می­کرد، هیچ احساسی نداشت.

جین وون در حالی که نگاهش را به سمت جینگ و سوبیک می­چرخاند، گفت: «حالا، فقط کار مهم بعدی باقی می­مونه...»

درحالی که جینگ سیخ تر از قبل ایستاده بود سوبیک چشمانش را درویش کرد.

جینگ پرسید: «قصدت از درگیر کردن فرقه­ی شیطانی چیه؟»

فضای اتاق که داشت آرام می­شد کمی متشنج شد.

جینگ و جین وون به هم خیره شدند.

رتبه داران اطراف آنها دلواپس شدند. آنها می­دانستند که این دو با هم کنار نمی­آیند اما آنها تا به حال چنین درگیری مستقیمی نداشتند.

جین وون، جینگ را سرزنش کرد: «درگیر کردن فرقه شیطانی... این روش خوبی برای بیانش نیست ژنرال.»

جینگ پاسخ داد: «اشتباه میگم؟»

جین وون جواب داد: «اونها فرقه شیطانی نیستن بلکه فرقه شیطان بهشتی هستند. و من درگیرشون نکردم. از اونها درخواست کردم که با ما اتحاد تشکیل بدن.»

جینگ سعی به صحبت کردن کرد: «می­خوای بگی که-»

ولی جین وون حرفش را قطع کرد: «بهتر از درگیر کردن الیمپوسه، نیست؟»

اتهام جین وون باعث شد که افراد حاضر در اتاق سر و صدا کنند.

«چی؟»

«الیمپوس؟»

«رئیس کل منظورت چیه؟»

هوای اتاق سرد و سنگین شده بود و اکنون، اتاق با مانای اعمال شده توسط جین وون پر شده بود.

جین وون با لحنی تند گفت: «مسائل مربوط به قلمرو رزمی باید توسط ما مردم قلمرو رزمی حل بشه یا قصد دارید که این دنیا رو به الیمپوس بسپارید؟»

رفتارهای محترمانه او کاملاً ناپدید شده بود و حالا به صورت کلامی پرخاشگری می­کرد.

جین وون داد زد: «تو باید خجالت بکشی، ژوگه جینگ!»

فوووو-!

انرژی جین وون تمام اتاق را پر کرد.

شیری که از زمانی که رئیس اتحاد رزمی کاران شد وانمود می­کرد که مطیع است، دوباره بیدار شده بود و اکنون، غرش می­کرد.

جینگ یکی از پنج نفری بود که در انجمن رزمی ماهرترین بودند. پس او کسی نبود که فقط با فشار کس دیگری دچار رعب و وحشت شود.

چیزی که جینگ درحال حاضر از آن می­ترسید جین وون نبود.

جینگ فکر کرد: اون تموم این مدت نظاره گر بوده. پس اگه الان بخواد حرکتی انجام بده...

رفتار جین وون با ورود فرقه اهریمن بهشتی تغییر کرده بود.

جینگ حدس زد: این به معنی اینه که اونم از قبل می­دونسته؟

جینگ فکر می­کرد که ممکن است جین وون نه تنها از نحوه ارتباط او و الیمپوس آگاه باشد، بلکه حتی ممکن است شواهدی برای تایید همه­ی آنها داشته باشد.

تنها یک دلیل وجود داشت که چرا جین وون دندان روی جگر گذاشته بود و آن این بود که بیش از نیمی از انجمن رزمی از جینگ حمایت می­کردند، به همین خاطر او مطمئن نبود که بتواند در یک رویارویی تمام عیار پیروز شود. ولی حالا...

جینگ فکر کرد: با داشتن فرقه اهریمن بهشتی و شیطان آسمانی تو جبهه خودش، پویایی قدرت از هم پاشیده.

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب همترازی با خدایان را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی