فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

همترازی با خدایان

قسمت: 46

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فووش-!

یو وون شعله قرمز آتشینی را به سمت او پرتاب کرد.

[چشم های سوزان آتش عظیم را کنترل می کنند.]

[آتش عظیم + شمشیر مقدس]

شمشیر یو وون که در [آتش عظیم] محصور شده بود چندین برابر بزرگ‌تر شد.

آتش درخشان در وسط کولوسئوم به سرعت به سمت شمشیرزن مقابل یو وون پرواز کرد.

کلنگ-!

دو شمشیر با هم برخورد کردند.

چشمان یو وون درخشید.

واقعا ضربه‌م رو دفاع کرد؟

ترک برداشتن

شمشیر شمشیرزن در آستانه شکستن بود. برای شروع، چیزی که او در دست داشت، یک شمشیر مناسب نبود. آن چیزی بیش از یک تکه فلز زنگ زده و لب‌پر نبود.

یو وون تعجب کرد که چگونه شمشیرزن می تواند به این راحتی شمشیر بزرگش را بچرخاند.

مبارزه شروع به طولانی شدن کرد.

ولی من نیازی به یه مبارزه‌ی طولانی ندارم.

دوباره، یو وون مانایش را جمع آوری کرد.

فووش-

آتش شعله ور شد.

در پاسخ به حمله یو وون، از درون کلاه‌خود قدیمی، نوری آبی از چشمان شمشیرزن تابید.

فووو-

سطح فوق العاده ای از مانا از شمشیرزن شروع به انتشار کرد.

هر بار که یو وون و شمشیرزن قدمی برمی داشتند، ردی روی زمین باقی می ماند.

برخورد بین دو مانا، نبرد بین نیرو آغاز شد.

کرک، کرک-

شوو-

[بازوی شما با قدرت غول ترکیب شد.]

[تبحر شما در این مهارت کافی نیست.]

[امتیاز ساختار بدنی شما کافی نیست.]

[غول‌آسایی به‌صورت موضعی برای شما فعال خواهد شد.]

غول‌آسایی شروع به بزرگ کردن بازوی یو وون کرد.

شکسته شدن

شمشیر دشمن شکسته بود.

برش زدن!

یو وون سینه شمشیرزن را برش داد. او نتوانست آن را به اندازه ای که می خواست عمیق ضربه وارد کند، اما هنوز یک برش عمیق بود. به نظر می رسید که نوک شمشیر روده‌های شمشیرزن را بریده است.

«کوووع!»

بووم

شمشیرزن به زانو افتاد. کلاه خود باز شد و از سرش افتاد و صورت شمشیرزن آشکار شد.

موهای بلوند تقریباً سبزه و کثیف. صورت پوشیده از چین و چروک و تنها یک چشم.

شاید چون شمشیر یو وون به سرش ضربه زده بود، شمشیرزن زخم خونینی روی صورتش داشت.

«اگه شمشیر بهتری داشتی مبارزه خیلی سخت‌تر می‌شد...»

شمشیرزن لبخند تلخی زد و گفت:«خودت هم بهتر از من می‌دونی که حتی با داشتن یه شمشیر بهتر هم نتیجه تغییری نمی‌کرد.»

یو وون آن را انکار نکرد. مطمئناً دشوارتر از آزمایش استاندارد بود، اما او هنوز آن مبارزه را خیلی سخت نمی دید. او از مهارت غول‌آسایی استفاده کرده بود، زیرا دشمنش قوی‌تر از آن چیزی بود که انتظار داشت، اما هنوز هم چند برگ برنده در آستینش نگه داشته بود.

این یک شکست سخت برای شمشیرزن بود، اما در واقع احساس بهتری در او ایجاد کرد.

«این دومین شکستم بود.»

طبق خاطرات یو وون، در تاریخ طولانی برج، آن شمشیرزن تنها یک بار با شکست مواجه شده بود. این اتفاق توسط برترین فرد رتبه‌بندی که بالاترین رکورد را در طبقه اول کولوسئوم به نام خود ثبت کرده بود اتفاق افتاد، حکیم بزرگ، سان اوگونگ.

«اون هم حریف خیلی قدرتمندی بود. مهم نبود که چندبار بدنش رو زخمی و سوراخ می‌کردی، اون دوباره و دوباره و دوباره بلند می‌شد تا به مبارزه ادامه بده. اما بین شما یه تفاوت جزئی هست...»

شمشیرزن در حالی که زانو زده بود به یو وون نگاه کرد.

«تو خیلی از اون قوی‌تری.»

کمی احترام متقابل در سخنان او وجود داشت.

یو وون بعد از شنیدن این حرف شمشیرزن، حرف‌های سان اوگونگ را در موردش به‌خاطر آورد.

«اون مرد واقعا باورنکردنیه. اگه نظر مهارت خالص شمشیرزنی بخوایم حرف بزنیم، احتمالا بشه گفت که کارش از اکثر رتبه‌دارها بهتره.»

سان اوگونگ تنها بازیکنی بود که تا به حال شمشیرزن را شکست داده و به دور بعدی راه یافته بود. به جز او، سایر رتبه‌دارها نتوانسته بودند از او پیشی بگیرند.

یو وون تعجب کرده بود که چرا چنین حرفی زده ولی حالا...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب همترازی با خدایان را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی