همترازی با خدایان
قسمت: 28
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
اگر یو وون مجبور بود فردی را انتخاب کند که بیشتر از همه به آن احترام میگذاشت، هرکول را انتخاب میکرد.
او یک قهرمان بود. هرکول هرگز در مجازات شیطان تردیدی نکرد و همچنین قدرت کافی برای این کار را داشت. او با ضعیفان مهربان بود و هرگز از قدرت خود سوء استفاده نمیکرد . از نظر قدرت، از هرکس دیگری در برج قوی تر بود.
«چیزی که من بهش امیدوارم غول آساییه.»
این درست قبل از شروع جنگ با خدایان بیرونی بود. زمانی بود که کرونوس در مورد امکان پذیری [حرکت ساعت] به آنها گفت و آنها شروع به بحث در مورد اینکه چه کسی باید به گذشته برگردد کردند.
شاه میمون، کرونوس، هرکول، اودین. بسیاری از بزرگترین موجودات برج در یک مکان جمع شده بودند تا در مورد اینکه چه چیزی را بدست آورند و از شر چه چیزی خلاص شوند بگومگو کنند.
« نه. این خیلی ناکارآمده.»
اودین پیشنهاد هرکول را رد کرده بود.
[غول آسایی] مطمئناً مهارت خوبی بود. حتی اگر همه برج را بگردید احتمالاً کمتر از صد مهارت وجود دارد که میتوان آنها را بهتر در نظر گرفت. با این حال به دست آوردن آن بسیار پیچیده بود.
« به علاوه این با خدایان ما همخونی نداره(جور در نمیاد). میدونی کشتن 000/10 تا غول و در خون اونها خیس شدن چه معنایی داره نه؟»
«غول آسایی تنها شانس ما برای جنگ با یه غول نیست.»
هرکول به شاه میمون که در گوشه ای خوابیده بود نگاه کرد.
این در زمانی بود که یو وون فهمید که هرکول میخواهد چه بگوید.
«سوروترا.»
«درسته.»
« میخوای اونو بگیری؟»
« فقط قصد دارید تا وقتی که زمان تموم بشه ازش فرار کنید؟ اگرچه فکر کنم این خیلی امن تره.»
هرکول شانه هایش را بالا انداخت.
هرکول یکی از نامزدهای بازگشت به گذشته بود. پس از شنیدن راجب سوروترا، فکرکرد که یک کلید بالقوه برای غول آسایی پیدا کرده است.
این یک فکر بی اساس نبود. غول ها یکی از نژاد های حاکم بر برج بودند. بنابراین چه اتفاقی می افتد اگر کسی در طول آموزش خود را در خون غول غوطه ور میکرد؟ امکان داشت تنها با یک قلب بتوانند غول آسایی را بدست آورند.
«باید بُکُشیمش.»
«وگرنه واقعاً فرصتی براش وجود نداره.»
« من رای به بله میدم.»
«من میگم نه. خیلی خطرناکه.»
«من... رای ممتنع میدم.»
رای گیری به پایان رسید. نتیجه «بله» بود.
همه اینها به لطف رای نهاییـه یو وون بود.
« فکر کنم الآن باید به این فکر کنیم که چطوری یه نفر میتونه سوروترا رو شکست بده. »
«اونها به امتیاز نیاز خواهند داشت. اگه فقط میتونستن شمشیر آهنین قطبی رو بگیرن... »
«این کافی نیست. اونها حتی به ویژگی یخ بیشتری نیاز خواهند داشت...»
تمرکز جلسه به طور ناگهانی به نحوه شکست سوروترا تغییر کرده بود.
[شمشیر آهنین قطبی] و [کریستال های یخی]، [ردای پایرومنسی] و [چشم های سوزان]. راه هایی برای کسب امتیاز. نقاط ضعف سوروترا و الگوها...
پس از صحبت در مورد ایده های بی شمار، نتیجه گیری شد که این امکان پذیر است.
«اگه نتونستید کاملاً از دست غول آسایی بر بیاید، از دنبال کردن سازنده کیمرا دست بکشید.»
رییس واقعی و نهایی آموزش، چایلد سازنده کیمرا، ظاهر شده بود.
« بعد از ایجاد آشفتگی در طبقات پایین، ممکنه که قدرتش رو از دست داده باشه و به آموزش تبعید شده باشه، ولی هنوز خطرناکه. گذشته از اینکه اون کیمرای نوع انسان هم داره.»
«میشه که فقط تو چند روز درغول آسایی حرفه ای شد؟»
« خیلی سخت خواهد بود.»
بعد از گفتن این، هرکول به شاه میمون نگاه کرد.
« چیزی برای اضافه کردن نداری؟ اگه درست یادم بیاد تو کسی بودی که موقع بالا رفتن از برج اونو شکست دادی.»
«چیزی برای اضافه کردن؟»
این زمانی رخ داد که شاه میمون در حال صعود به طبقه پنجاهم بود. او به عنوان نامزد رتبه دار شدن بسیار معروف شده بود. چایلد در نهایت بعد از اینکه تلاش کرد تا او را بگیرد و به یک کیمرا تبدیل کند شکست خورد .
شاه میمون کسی بود که در مورد خالق کیمرا چیزی میدانست.
«من واقعاً چیزی ندارم که بهتون بگم.»
شاه میمون بی علاقه به نظ...
کتابهای تصادفی
