قهرمان کش
قسمت: 4
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
صدای جیرجیرک ها از کناره های شهر سپید به گوش میرسید، جایی که اینا و مرد جوانی که وی را همراهی میکرد به سمت خانه او میرفتند.
پسر که از قدم زدن طولانی بی حوصله شده بود بی مقدمه و فقط برای این که جو ساکت را از بین ببرد گفت: "شهر شما خیلی شبیه جایی که از اون فرار کردم نیست؟"
اینا آهی کشید و گفت: "شهر سپید از اول به قصد تقلید از شهر مرمری ساخته شد" او با کمی مکث گفت: "دوست داری داستانش رو بشنوی؟"
-بله.
-شهر مرمری در واقع آرمان شهری بود که توسط اولین قهرمان جوزف بعد از استقلال از تمپ ساخت؛ تمام عزیزان، دوستانش رو به اونجا دعوت کرد و سپس به هر کسی که از سه ملت بزرگ ستم دیده بود جایی برای ماندن داد؛ اه، اگه راجع به قهرمان ها نمیدونی اونها...
پسر حرفش رو قطع کرد: "قبلا از اسیر های دیگه هیولا ها کمی درمورد قهرمان ها یاد گرفتم پس لطفاً ادامه بده."
-...باشه، خب انگار بقیه ملت ها مخصوصا تمپ از این ایده خوششان نیومد. برای همین جنگی بزرگ با قهرمان جوزف ترتیب دادند که باعث شد خیلی از شمشیرزنان و جادوگران متخصص در کنار او نابود بشوند و خود جوزف هم ناپدید، پس هیولا ها از فرصت استفاده کردند و به شهر مرمری حمله کردند؛ البته هنوز چند متخصص توی شهر بودند، هیچ هیولایی قادر نیست روی یک متخصص حتی خط هم بندازه ولی پادشاه خوک کثیف از ناکجا یک اورک متخصص پیدا کرده بود؛ هیولا های متخصص به شدت کمیاب هستند ولی به طرز مسخره ای قوی تر از متخصصین انسانی، و متاسفانه متخصصین باقی مونده توی شهر که پدر من هم یکی از اون ها بود شانسی نداشتند.
-من واقعا متاسفم...
-مهم نیست، بالاخره این یک زخم کهنه روی بدن منه...
-به هر حال، متخصص چیه؟
-تو درباره قهرمان ها میدونی ولی متخصص نه؟ متخصص ها همون جادوگران و شمشیرزنان هستند، جادوگران از مانا که از انرژی زندگی طبیعت میاد برای جادو و شمشیرزنان از رعش شمشیر که از اراده اون ها سرچشمه میگیره برای افزایش قدرت خود...