فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پادشاه ابعادی

قسمت: 177

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت 177: پاداش و مجازات(2)

سایه از شنیدن اینکه قرار است همه پادشاهانی که به جهنم رفتند آزاد شوند شوکه شده بود.

«برای شما که کاری نداره، ولی می‌خواید باهاشون چیکار کنید؟»

کایرن و آنیل هم کنجکاو شده بودند.

هیچ‌وقت تصور نمی‌کردند کانگ‌جون چنین کاری کند، برای همین خیلی هیجان‌زده بودند.

عادی بود که اینطور واکنش بدهند.

کانگ‌جون داشت آنها را از جهنمی‌که برایشان خیلی دردناک بود راحت می‌کرد. مگر می‌شد هیجان زده نباشند.

کانگ‌جون دهانش را باز کرد.

«نزدیک ایستگاه پاواریا دنیاهای فرعی زیادی وجود داره. پادشاه‌های آزاد شده رو می‌فرستم تا از این دنیاها نگهبانی کنن.»

«اوه! ایده خوبیه ارباب.»

کانگ‌جون لبخند زد.

«دیگه خبری از رقابت بین پادشاه‌ها نیست. هر کدوم از پادشاه‌ها باید از یه دنیا نگهبانی کنن. اگه به این وظیفه عمل نکنن می‌فرستمشون جهنم.»

کانگ‌جون قصد نداشت جهنم را به طور کامل کنار بگذارد.

اگر مجازاتی آماده نمی‌کرد همه از وظیفه خود سرباز می‌زدند.

با دیدن جهنم دنیای سماوی تصمیم گرفته بود به جای مجازات از آن مانند مکانی برای توبه استفاده کند.

«کایرن و آنیل.»

«بله ارباب.»

«مقر فرماندهی اینجا می‌شه مرکز کل دنیاها. بنابراین وظیفه شما اینه که از پادشاه‌ها به طور جدی پشتیبانی کنید. باید به هر پادشاهی که به کمک نیاز داره کمک کنید.»

«چشم ارباب!»

چشمان کایرن و آنیل از هیجان برق می‌زد.

هر دو موافق تغییرات اخیر بودند.

پادشاهان دیگر لازم نبود با هم رقابت کنند و حالا باید از دنیای مربوطه خود محافظت می‌کردند.

مقر فرماندهی هم پایگاهی می‌شد که از آنها حمایت می‌کرد.

قلب هر دویشان به شدت می‌تپید.

«ارباب! فکر نمی‌کردم هیچ‌وقت این روز رو به چشم ببینم. اینجوری قلمروی ارباب در آینده تا بی‌نهایت گسترش پیدا می‌کنه.»

«هیچ چیز قشنگ‌تر از این نیست که پادشاه‌ها برای نگهبان شدن از دریای ابعادی پهناور عبور می‌کنن.»

کانگ‌جون به آنها خندید.

لازم نبود قلمرواش را اینطور گسترش دهد.

قلمرویی که داشت همین حالا هم یک دریای ابعادی بود.

می‌توانست هر کاری می‌خواست بدون نیاز به اعضای خانواده یا پادشاهانش انجام دهد.

ولی اینطوری خیلی تنها می‌شد.

کایرن و آنیل نمی‌دانستند قدرت کانگ‌جون به نقطه‌ای رسیده که برای انجام کاری حتی نیازی به کمک آنها ندارد.

اگر می‌فهمیدند برای او فایده‌ای ندارند خیلی ناامید می‌شدند.

و دیگر وظایفشان را با اشتیاق انجام نمی‌دادند.

به همین دلیل کانگ‌جون از قدرت خود رونمایی نکرده بود.

ترجیح می‌داد مسائل دنیاهای فرعی را به اعضای خانواده و پادشاهان بسپارد.

سایه گفت:

«پس من مجازات پادشاهان رو متوقف می‌کنم و اختیارشون رو به لوکان حاکم ابعادی می‌سپرم.»

«خوبه.»

همه پادشاهانی که در جهنم مجازات می‌شدند به لطف کانگ‌جون آزاد شدند.

همه یکی یکی به دنیاهای کوچکی که کانگ‌جون برایشان مشخص کرده بود اعزام می‌شدند.

البته همینجوری آنها را اعزام نکرد.

سطح همه آنها رو به حالت اولیه برگرداند تا هنگام نگهبانی توسط هیولاهای رده پایین کشته شوند.

همه این کارها برای این بود که مجبور شوند تجربه کسب کنند و به مرحله‌ای برسند که لایق نگهبانی باشند.

علاوه بر اینها، کانگ‌جون تصمیم گرفت یک دوره آموزشی هم برای آنها تدارک ببیند.

در بخش‌هایی از دنیاهای کوچک، جاهایی بود که اگر هیولاهای آن کشته می‌شدند هم باز به حالت عادی برمی‌گشتند.

باید قبل از هر کاری این هیولاها را رده بندی می‌کرد و هر کدام را به یک گروه از نگهبانان تا...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پادشاه ابعادی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی