فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پادشاه ابعادی

قسمت: 175

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت 175: یک مکان استراحت واقعی (2)

«لوکان! از طرف دنیای آسمانی، می‌خوام صمیمانه از تو بابت محافظت از منطقه غرب تشکر کنم.»

«ما یه بار دیگه تصدیق می‌کنیم که نگهبان هوان‌مونگ دشمن خدایان اهریمنیه.»

چهار خدای اصلی مودبانه از کانگ‌‌جون تشکر کردند.

کانگ‌‌جون لبخند زد.

«اگه خدایان اهریمنی دوباره شما رو اذیت کردن، هر وقت که خواستید به من بگید.»

«آه خیلی خب، ما این کار رو می‌کنیم.»

دیاناس به تلخی خندید.

درخواست همکاری در برخورد با خدایان اهریمنی برای جهان آسمانی کمی عجیب بود.

با این حال، کانگ‌‌جون یک استثنا بود.

قبل از او غرور نداشتند.

منطقه غربی تقریباً به ویرانه‌ای تبدیل شده بود و فرشتگان بی‌شماری برده خدایان اهریمنی می‌شدند. این کانگ‌‌جون بود که باعث توقفش شد.

همانطور که گفته بودند، دشمن خدایان اهریمنی کانگ‌‌جون بود.

آنها به کانگ‌‌جون خیره شدند و گفتند:

«لوکان! همونطور که تقاضا کردی، خاطرات اعضای گروه و همه پایگاه‌های تو در هوان‌مونگ به حالت قبلی خودشون برگردونده شده. فقط خاطرات اونا از جهنم و جهان آسمانی حذف شده.»

«مهم نیست.»

کانگ‌‌جون سری تکون داد.

اگر آنها خاطرات خود را از جهنم و جهان آسمانی به یاد نمی‌آوردند، آسان‌تر بود.

پس از بازگشت، کانگ‌‌جون اکنون می‌توانست مانند قبل با هایون ملاقات کند و از زندگی با شاکان و کلجارک لذت ببرد.

همین امر در مورد اعضای گروه او در هوان‌مونگ، از جمله مشاوران نظامی او، کایرن و آنیل، نیز صادق بود.

کانگ‌‌جون یکی یکی به دیدنشان رفت.

سپس دیاناس لبخندی زد و گفت:

«برای اطمینان از اینکه هیچ مشکلی روی زمین وجود نداره، من دوباره چهار فرشته از جهان آسمانی رو به اونجا می‌فرستم. جهان آسمانی تا اونجایی که ممکنه همکاری می‌کنه. پس اگه چیزی نیاز دارید بهشون بگید.»

«حتما. من مشتاقانه منتظر پذیرش خلوص نیتتون هستم.»

در واقع، از زمانی که کانگ‌‌جون حکمران هوان‌مونگ شد، دیگر محدودیتی بین واقعیت و هوان‌مونگ نداشت.

به عبارت دیگر، اگر الان می‌خواست به واقعیت برود، می‌توانست.

او دیگر محدود به مکان و زمان نبود.

بنابراین، او می‌توانست در هر زمانی به جهان آسمانی پرواز کند تا اراده خود را اعلام کند.

او به فرشتگان نیازی نداشت، اما تصمیم گرفت آنها را به عنوان نشانه‌ای از صداقت بپذیرد. علاوه بر این، زمانی که او در خصوص آن فکر می‌کرد، احتمالاً فرشتگان مورد نیاز بودند.

راحت‌تر بود که بدون زحمت پرواز به جهان آسمانی، قادر بود با کلمات با آنها گفت و گو کند.

کانگ‌‌جون به آنها خیره شد و گفت:

«الان دیگه من جهان آسمانی رو ترک می‌کنم. نمی‌خوام تو کار جهان آسمانی دخالتی کنم. اگه به کمکم احتیاج پیدا کردید، احساس ناراحتی برای درخواست نکنید.»

به جای خدایان اصلی، کانگ‌‌جون کسی بود که این را گفت:

با این حال، خدایان اصلی نتوانستند سخنان او را بپذیرند.

«خیلی خوبه که اینطوری گفتیش. جهان آسمانی آماده ست تا در هر زمانی با هوان‌مونگ همکاری کنه.»

«همینکار رو می‌کنم.»

کانگ‌‌جون سری تکان داد. او گفتگو با خدایان اصلی را تمام کرد و تصمیم گرفت به واقعیت بازگردد.

[آیا مطمئن هستید که می‌خواهید از هوان‌مونگ وارد زمین شوید؟]

[بله/ خیر]

البته این چیزی بود که به اراده کانگ‌‌جون بستگی داشت.

برای حکمرانی هوان‌مونگ که قدرت جاودانگی داشت، زندگی روی زمین چیزی بیش از یک بازی نبود.

با این حال، کانگ‌‌جون احساس کرد که واقعیت ارزشمندتر از سرگرمی است.

داشتن توانایی‌های بی‌نهایت همیشه به معنای شاد بودن نبود.

بلکه یک احساس توخالی بود.

گاهی اوقات او نمی‌توانست در برابر احساس تنهایی مقاومت کند.

بنابراین، افرادش بسیار ارزشمند بودند.

او بدون آنها تنها خواهد بود.

حتی با وجود خدایان اهریمنی مهر و موم شده که اهمیت خاصی داشتند و...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پادشاه ابعادی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی