فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پادشاه ابعادی

قسمت: 172

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت 172: نا‌امیدی را بهشان بچشان (1)

دلیلی که کانگ‌جون مسبب چنین غوغایی در منطقه جنوبی که اسپیروس راه انداخته بود شد، این بود که سران را به اینجا بکشاند.

این خسته کننده بود که مستقیماً آنها را پیدا کند.

خوشبختانه همه آمدند.

«شیلندا.»

کانگ‌جون شیلندا را از دنیای مهر و موم شده صدا کرد.

سوسوسو

خدای شیطان بزرگ با موهای یاقوت سرخ و پوست سفید.

چشمان قرمزش ترسناک و سرد بود.

با این‌حال، او نسبت به کانگ‌جون بسیار مودب بود.

: «ارباب، من رو صدا زدی؟»

«خشم خودت رو به خدایان اصلی نشون بده.»

وقتی کانگ‌جون به چهار خدای اصلی اشاره کرد، چشمان شیلندا گرد شد.

طبیعی بود که او بخواهد از کسانی که مدتها پیش او را به آبیس پرت کردند انتقام بگیرد.

«هر چی شما امر بفرمایید.»

او مانند اسپیروس بیش از حد ناراضی یا هیجان زده به نظر نمی‌رسید.

حتی اگر حال و هوای خوبی داشت، قیافه‌اش این را نشان نمی‌داد. در عوض، او شبیه کسی بود که عصبانی‌تر شده.

او از آن برای جلب نظر کانگ‌جون استفاده کرد، اما برای دیگران، این یک فاجعه بود.

«خیلی وقته گذشته.»

وقتی شیلندا با لبخندی ملایم به آنها نزدیک شد، حالت خدایان اصلی سفت‌تر شد.

«خدای شیطان بزرگ شیلندا!»

«باور نکردنیه! تو هنوز زنده‌ای؟»

خدایان اصلی به یاد آوردند که او را به آبیس پرتاب کردند.

موجودی حتی وحشتناک‌تر از اسپیروس.

در آن زمان، تنها کاری که می‌توانستند انجام دهند این بود که قدرت او را مهر و موم کنند.

با این‌حال، شیلندا پس از سال‌ها دوباره ظاهر شده بود و قدرت وحشتناک‌تری از او نشأت می‌گرفت.

شیلندا به حالتی متعجب آنها مسخره کرد.

«البته که من زنده‌ام. من خیلی خوبم.»

دستانش به هوا بلند کرد و خدایان اصلی با فریاد تلو تلو خوردند.

چواک!سوکئوک!پوهاک!ساکاک!

مچ نوتوس قطع شد. پاهای لیویانا در حالی که گردن سرس بریده شده بود قطع شد. قلب دیاناس در هم کوبیده شد.

البته، آنها انعطاف پذیری قوی منحصر به خدایان اصلی داشتند. با این‌حال، شیلندا فقط پس از بازگشت به حالت اولیه، بدن آنها را دوباره جدا کرد.

سئوکئوک!سئوکئوک!سئوکئوک!

خدایان آسمانی و فرشتگان این صحنه را با حالتی خشم آلود تماشا کردند.

«اوه...! این چیه؟»

«آه! چطور چنین موجود شیطانی می‌تونه چنین قدرت وحشتناکی داشته باشه...»

آنها می‌خواستند به نوعی کمک کنند، اما یک مانع ناشناخته سد آنها شد.

علاوه بر این، اکنون زمان آن نبود که نگران خدایان اصلی باشند.

در حالی که خدایان اصلی توسط شیلندا مورد حمله قرار می‌گرفتند، اسپیروس با هزاران سلاح به سمت آنها هجوم می آورد.

کوارورورورونگ!! کوانگگ! پا پا پا پا!!

سلاح‌های اسپیروس به پرواز درامندند و جلوی فرشتگان را گرفتند.

کوانگگ! کانگ! کاکاکاکا!

لحظه برخورد او با آنها ضربه فوق العاده‌ای داشت!

سلاح‌ها در قدرت نابودی غوطه ور بودند، بنابراین مسدود کردنش...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پادشاه ابعادی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی