فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پادشاه ابعادی

قسمت: 170

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت 170: کفاره الهه

کوا کوا کوا!

سیاه‌چاله آبیس جوری تکان می خورد که اجسام شناور می‌شدند.

فرشتگان مقابل آن شوکه شدند.

«ای...اینن؟»

«شاید؟»

آنها نگهبانان سیاه‌چاله آبیس بودند اما از ورودی آن دور شدند.

آ‌ن‌قدر ترسیدند که حتی به سیاه‌چاله آبیس از بالا نگاه کنند.

در واقع، بیرون آمدن چیزی از آن باید غیرممکن باشد.

به خاطر اینکه حتی خدایان اصلی جهان آسمانی نیز در صورت سقوط قادر به صعود نبودند.

با این‌حال اکنون غرش عظیمی از سیاه‌چاله آبیس بلند شد و مرد جوانی که زره سفید پوشیده بود اوج گرفت.

آنها در همان وهله اول می‌دانستند که آن جوان کیست.

برای آنها غیر ممکن بود ندانند که او کیست زیرا آنها شخصا او را به سیاه‌چاله آبیس پرتاب کرده بودند.

«باور نکردنیه! چطور از سیاه‌چاله آبیس بیرون اومدی؟»

«لوکان خدای شیطانی از سیاه‌چاله آبیس فرار کرده...!»

فرشتگان نتوانستند چیز دیگری بگویند. به خاطر اینکه لحظه‌ای که آنها با کانگ‌جون چشم در چشم شدند عینا تبدیل به مجسمه‌های سنگی شدند.

همه فرشتگان دیگری که به آنجا هجوم آورده بودند نیز خود را چسبیده به زمین دیدند.

نفرین سنگواره.

در یک چشم به هم زدن، پایین‌ترین سطح جهنم که آبیس را در خود داشت توسط کانگ‌جون تسخیر شد.

جهنم در مجموع 100 لایه داشت.

در میان آنها طبقه 100 جایی بود که ورودی آبیس قرار داشت.

می‌گفتند هر چه طبقه پایین‌تر باشد مجازاتش شدیدتر است. بنابراین طبقه 99 ترسناک ترین مکان جهنم به جز سیاه‌چاله آبیس بود.

کانگ‌جون به طبقه 99 رفت و به آن نگاه کرد.

او چیزی ندید. پادگان برای زندانی کردن همگی اسرا خالی بود و هیچ نگهبانی هم نداشت.

آیا در طبقه 99 کسی زندانی نبود؟

نمی‌توانست اینطور باشد.

«یه جای دیگه هم هست که با پرده جدا شده.»

طبقه 99 جهنم خود به فضای دیگری متصل بود. این طبقه 99 جهنم واقعی بود.

«کیه؟»

«چه کسی جرئت کرده بیاد اینجا؟»

با ورود کانگ‌جون، فرشتگان به جلو دویدند.

با این‌حال، همه آنها با نگاه کانگ‌جون تبدیل به سنگ شدند.

کانگ‌جون وارد منطقه شد.

هوارورو! هواروروک!

آنجا پر از شعله‌های آتش شد. با این‌حال، این یک آتش سوزی معمولی نبود، بلکه آتشی بود که فقط گرما به تنهایی باعث درد می‌شد.

به عبارت دیگر، شعله‌های آتش فقط یک توهم بود و در واقع این انرژی بود که بدترین رنج را به همراه داشت.

البته که در مقابل قدرت نابودی در سیاه‌چاله آبیس چیزی نبود.

علاوه بر این، کانگ‌جون از زمانی که قدرت هوان‌مونگ را در اختیار داشت، نمی‌توانست چیزی احساس کند.

با این‌حال، کسانی که در آنجا گرفتار شده بودند، بدترین دردها را احساس می‌کردند.

«کواااااک!»

«اااا!»

مردمی بودند که ناله می‌کردند.

چه گناهی کرده بودند که به این جهنم سرازیر شدند؟

او به خدای شیطانی نگاه کرد.

خدایان اهریمنی بزرگ به درون سیاه‌چاله آبیس پرتاب شده بودند در حالی‌ که به نظر می‌رسید خدایان اهریمنی در اینجا مجازات شده‌اند.

چرا وقتی می توانستند آنها را به آبیس پرتاب کنن این‌طور عذا...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پادشاه ابعادی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی