فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پادشاه ابعادی

قسمت: 169

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر 169: شرایط مهر و موم (بخش دوم)

«پس کاریش نمی‌شه کرد. به چرخه مرگت برگرد.»

وقتی که کانگ‌جون تصمیم گرفت که کشتار بی وقفه‌اش را دوباره از سر باز گیرد، کاردیا اخم کرد و فریاد کشید:

«صبر کن! چه اربابی زیردستش رو می‌کشه؟»

«به زیردستی نیاز ندارم که به حرفم گوش نده.»

کانگ‌جون شمشیرش را باری دیگر تاب داد. کاردیا به عقب رفت تا از آن جاخالی دهد و به کانگ‌جون خیره شد. صورت ماتم زده‌ای داشت.

«این احمقانس. چقدر می‌خوای این کارو انجام بدی؟ به من نگاه کن. من قطعا بدون هیچ درگیری واسه خودم آروم زندگی می‌کنم.»

«یک خدای برتر شیطانی می‌تونه بدون هیچ دردسری واسه خودش آروم زندگی کنه؟ الان واقعا می‌خوای این رو باور کنم؟»

کاردیا شانه بالا انداخت. پاسخی نداد بنابراین خودش هم فکر می‌کرد که حرفش مسخره بوده.

«چرا کنترل سیستم ابعادی رو به دو بخش تقسیم نکنیم؟ بهم برخورد نمی‌کنیم و می‌تونی نصفه خودت رو هر طور خواستی کنترل کنی.»

«جواب من اینه.»

اگر قرار بود همچین پیشنهاد مسخره‌ای را قبول کند ، خب اون‌وقت باید از همون اول مذاکره می‌کرد.

غیرممکن بود که بشه نیمی از سیستم ابعادی رو به یه خدای برتر شیطانی بسپاری.

سیوکیوک!

کانگ‌جون به جلو دوید و سر کاردیا را قطع کرد.

«چه مذاکره‌ای ممکنه بین یه خدای برتر شیطانی و فرمانروای هوان‌مونگ باشه؟ رابطه ما تو یه چیزه، کشتن همدیگه.»

کاردیا دوید و دوباره سعی کرد که کانگ‌جون را بکشد او فریاد کشید و با خستگی گفت:

«متوجه شدم. من هرکاری بخوای می‌کنم پس دست نگه دار.»

کانگ‌جون دست نگه داشت.

«می‌ذاری که مهر بشی؟»

«می‌ذارم که مهر و موم بشم یا هرچیز دیگه. اما، یه شرطی دارم.»

«چی؟»

اگر که قصد داشت که اجازه بده که مهر بشه آن‌وقت کانگ‌جون به شرایطش گوش می‌داد. کانگ‌جون امیدوارانه به او نگاه کرد.

کاردیا به کانگ‌جون خیره شده بود. حالتش نشان می‌داد که جدی است.

«اول از همه، دنیایی که من رو توش مهر می‌کنی باید اندازه یک منطقه باشه و من باید بتونم کنترلش بکنم.»

درست کردن دنیایی به اندازه یک منطقه در مهر و موم.

غیر ممکن بود که بتوان فضای مهر و موم را اندازه یک منطقه بسط داد.

از او‌ن‌جایی که می‌بایست موجودات دیگر مناطق را جا به جا می‌‍‌کرد، آزاردهنده بود اما کار سختی نبود.

بیشتر از این، شانسی بود برای مهر کردن یک خدای برتر شیطانی به جای اینکه میلیارد‌ها بار بکشدش.

«باشه. انجامش می‌دم. شرط دیگه‌ای هست؟»

کانگ‌جون با راحتی سر تکان داد. کاردیا دوباره شروع به حرف زدن کرد:

«شرط دوم اینه که در آینده هرچقدر که تونستی توش خدای شیطانی بریزی. حتی شیاطین عادی، پادشاه شیاطین و پادشاه برتر شیاطین. هرچقدر هیولای داخلش بیشتر باشه، بهتر. من می‌خوام که یه دنیای شیطانی درست کنم.»

«باشه. هرچی تو بخوای.»

اگر کاردیا مزاحمین را کنترل می‌کرد برای کانگ‌جون هم خوب می‌شد.

«و سومی.»

چی؟ یکی دیگه؟ در حقیقت، دو شرط برای مهر کردنش به زور کافی بود. بهتر بود تا وقتی که مسئله ساز نشده بود به آن گوش می‌داد.

«شرط سوم چیه؟»

کاردیا به کانگ‌جون با حالت عجیبی خیره شد و گفت:

«این شرط از همه مهم‌تره. دو تای اول اهمیتی ندارند. اگر به همین هم گوش کنی هر کاری که بخوای می‌کنم.»

«بگو.»

چقدر بزرگ بود که به خاطرش به دوتای اولی اهمیت نمی‌د‌اد؟ کانگ‌جون با نگرانی به او نگاه کرد.

سپس او شروع به صحبت کردن کرد.

«اینکه تبدیل به معشوقه‌ام بشی.»

«.........

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پادشاه ابعادی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی