پادشاه ابعادی
قسمت: 143
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
قسمت 143: شمشیر خون بهشتی (2)
[نوشته دانش هرجومرج (هرجومرجساز) به دست آمد.]
[شمشیر خون بهشتی (هرجومرجساز) به دست آمد.]
در همین حین، آیتمها هم دریافت شدند.
بیسایه با مرگش، این آیتمها را به جا گذاشته بود.
هر دوی آنها رده هرجومرج و یک سطح بالاتر از رده متعالی بودند.
[نوشته دانش هرجومرج]
[رده: هرجومرجساز
نوشته دانش هرجومرج شیایست که فقط در اختیار موجودات هرجومرج است.
اگر سه نوشته دانش هرجومرج را جمع کنید، میتوانید نگاهی اجمالی به دنیای جدید داشته باشید.]
نوشته دانش هرجومرج شبیه تیغهای شکسته بود. نیروی مرموزی از آن احساس میشد.
یکی از آن بهتنهایی کارکردی نداشت، ولی اگر کانگجون دو تای دیگر هم به دست میآورد، میتوانست نگاهی اجمالی به دنیای جدید داشته باشد.
کانگجون آیتم را در انبارش ذخیره کرد.
[شمشیر خون بهشتی]
[رده: هرجومرج
شمشیری که بیسایه با پالایش قدرت هرجومرج ساخته است. فقط آیتمهای هرجومرج را میتوان روی آن قرار داد.
قدرت سبک شمشیرزنی خون بهشتی وقتی با این شمشیر به کار برود، افزایش پیدا میکند.
میتواند هنگام حمله، دفاع حریف را نادیده بگیرد.
هنگام حمله، قدرت هرجومرج جذب میکند.
جواهر قدرت قابل نصب: 0/2
محدودیت سطح از 305.]
شمشیری که بیسایه ساخته.
بیسایه با اینکه کانگجون کسی بود که او را کشته بود، شمشیر را به او داده بود.
محدودیت سطح شمشیر از 305 بود.
اگر امروز محدودیت سطحش را بالا نمیبُرد، ممکن بود دیگر نتواند از آن استفاده کند.
چوووت!
بهمحض اینکه شمشیر را در دست گرفت، قدرتی بیاندازه و شگفتانگیز حس کرد.
شمشیر، قدرت هرجومرج کانگجون را متراکم کرد.
دیگر نیازی نبود از انرژی به شکل جداگانه استفاده کند، چون میتوانست فقط با چرخاندن شمشیر، حملهای حیاتی انجام دهد که دفاع را نادیده میگرفت.
همچنین میتوانست قدرت حمله سبک شمشیرزنی خون بهشتی را تشدید کند.
علاوه بر این، با حمله به حریف قدرت هرجومرج جذب میکرد و بنابراین میتوانست بدون هیچ محدودیتی از قدرتهایش استفاده کند. اصلا لازم نبود نگران مصرف قدرت هرجومرج باشد.
تنها چیز غیرعادی، جواهر قدرت بود.
میشه دو تا از اینا روش نصب کرد، ولی اصلاً چی هستن؟
کانگجون تا حالا چیزی از جواهر قدرت نشنیده بود.
تا اینکه چشمش به دو دایره پایین دستهی تیغه افتاد.
مثل اینکه اگه جواهرات قدرت رو اینجا بذاریم، موثره.
شاید شبیه قلبهایی بود که به اسلحههای رده افسانهای نصب میکردند.
البته که قدرتش قابلقیاس نبود. همین الان هم خوب میدانست، پس در آینده بالاخره بهدستش میآورد.
کانگجون شمشیر خون بهشتی را مجهز کرد و از فضای تاریک خارج شد.
میخواست بداند بلایی سر زمین هوامونگ آمده یا نه، پس سریع به آنجا رفت. خوشبختانه به نظر نمیآمد که اتفاق نامعمولی افتاده باشد.
نمیدونم کِی از سمت خدایان شیطانی حمله بشه، پس بهتره یه مدت فکر سفر رو از سرم بیرون کنم.
دشمن، الههای بود که الهه نابودی نامیده میشد.
طبق حرفهای بیسایه، کانگجون ممکن بود در آینده با این خدایان شیطانی مبارزه کند. ممکن بود که الهه نابودی و خدایان شیطانی در وسعت پهناوری دست به حمله بزنند.
بنابراین الان ترک ایستگاه پاواریا ممنوع بود.
در حال حاضر نهتنها اعضای خانواده کانگجون، بلکه دو متعالی هم نمیتوانستند هیچ کاری در برابر حمله خدایان شیطانی کنند.
تازه موجودات هرجومرج هم ممکن بود فریب بخورند.
باید خودش را برای جنگ آماده میکرد.
احتمال دیگری هم وجود داشت.
کتابهای تصادفی