فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پادشاه ابعادی

قسمت: 140

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت 140: ملاقاتی غیرمنتظره (1)

جشنواره برای ساعات زیادی برگزار شد.

کانگ‌جون 20 سفر رفت و برگشت به واقعیت و هوامونگ داشت.

برای بیش از دو ماه در زمان واقعی، تعطیلات پر از جشنواره‌ها و مهمانی‌ها در پایگاه کانگ‌جون بود.

تا به حال او فقط روی قوی‌تر شدن تمرکز کرده بود، اما حالا که یک موجود هرج‌ومرج بود، مجبور نبود این کار را انجام دهد.

درواقع افزایش صدها برابری تعداد اعضا و نیروها اهمیتی نداشت، وقتی کانگ‌جون اینقدر قدرتمند بود. به این دلیل بود که تمام قدرت‌هایشان در کنار هم نمی‌توانستند از عهده یک موجود متعالی بربیایند. برای کانگ‌جون که موجودی هرج‌ومرج بود، بی‌معنی بود که تعداد نیروها را افزایش دهد.

با این‌حال پس از پایان جشنواره، کانگ‌جون مثل همیشه به افزایش قدرتش ادامه داد تا نیروهای بیشتری را احضار کند.

کانگ‌جون به‌‌عنوان یک پادشاه ابعاد می‌خواست دنیایش را گسترش دهد. این مانند سرنوشتی بود که به پادشاه ابعاد داده شده بود.

من با جهان‌های کوچیک ناشناخته ایستگاه پاواریا شروع می‌کنم و بعدش تا ایستگاه‌های دیگه گسترشش می‌دم.

این نقشه کانگ‌جون بود.

البته در طول جشنواره، کانگ‌جون نیز در کنار اعضای گروهش استراحت کرد و از مهمانی لذت برد.

شاکان و کلجارک که در بال‌هایش خوابیده بودند از خواب بیدار شدند و در جشنواره شرکت کردند.

هروقت کانگ‌جون این کار را می‌کرد، آنها به واقعیت و هوامونگ بازمی‌گشتند.

واقعیت از لحظه‌ای که شاکان و کلجارک در خانه کانگ‌جون در ساختمان دلتا نشستند جالب شد. هدف آنها تبدیل شدن به انسان‌های معمولی و لذت بردن از یک زندگی معمولی روی زمین بود. این هدف برای آنها جالب‌تر از کاوش در جهان‌های ناشناخته جدید در دریای بُعدی بود.

در ابتدا فقط در ساختمان دلتا می‌نشستند و جز برای خوردن غذا از خانه بیرون نمی‌آمدند.

سپس کانگ‌جون متوجه شد که شاکان یک فروشگاه بزرگ گوشت خوک در نزدیکی یک دانشگاه ساخته است و کلجارک صاحب یک مرغ‌فروشی است. وقتی حالشان خوب بود نه‌تنها پول غذا و نوشیدنی می‌دادند، بلکه با مشتریان هم بازی می‌کردند. فروشگاه‌هایشان خیلی زود معروف شد و مردم برای ورود صف می‌کشیدند.

علاوه بر آن، شاکان یک بارِ اودنگ نیز ساخت. هنگامی که فروشگاه گوشت خوک در ساعت 10 شب بسته می‌شد، او مستقیماً به سمت بار اودنگ می‌رفت. او استقامتی بی‌نهایت داشت و خواب برایش اهمیتی نداشت، بنابراین ساعت کار رسمی تا ساعت 5 صبح بود، اما گاهی اوقات آن را تا ساعت 10 صبح تمدید می‌کرد.

او با مهمانان در بارِ اودنگ صحبت می‌کرد و می‌نوشید. بارِ اودنگ یک بار کوچک بود و تنها یک میز داشت، بنابراین جایی بود که مردم می‌آمدند و با غریبه‌ها نوشیدنی می‌نوشیدند. البته فقط روی مالک، شاکان متمرکز بود.

درواقع شاکان در اصل یک اژدهای بسیار خردمند و باوقار بود، اما این علاقه از بین رفته بود. با این‌حال، هنگامی که او به دردسرهای مردمی که هر روز برای نوشیدن مشروب می‌آمدند گوش می‌داد احساس عدالت در او زنده می‌شد.

از آن زمان به بعد، اتفاقات عجیبی روی زمین شروع شدند. نه، درواقع از کره‌جنوبی شروع شدند نه زمین.

حقوق کارمندان استخدام‌شده افزایش یافت، روسای جمهور مجبور به عذرخواهی و پرداخت حقوق‌های ازدست‌رفته و همچنین دادن پاداش شدند. علاوه بر این، بیماران سرطانی لاعلاج به‌طور ناگهانی بهبود یافتند.

این همه داستان نبود.

سیا...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پادشاه ابعادی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی