فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پادشاه ابعادی

قسمت: 137

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت 137: اراده هرج‌ومرج (2)

[بال‌های هرج‌ومرج: حداکثر

سطح: حداکثر]

آیا می‌توانست از این حد هم پیشی بگیرد؟ برای مدتی نه.

این دیوار با تمام محدودیت‌هایی که قبلاً با آنها روبه‌رو شده بود متفاوت بود. شاید چیزی بود که نمی‌توانست به آن غلبه کند.

البته آنقدرها هم اهمیتی نداشت.

او از شروع حد هرج‌ومرج در موقعیت عالی بوده است.

آیا اشخاصی وجود داشتند که بعد از تبدیل شدن به هرج‌ومرج‌ساز به سطح‌های بالاتری رسیده باشند؟

این چیزی بود که کانگ‌جون درگیرش شده بود.

شاید هم نه. ولی اگر بودند چه؟ یعنی آن ها به مانند یک خدا بودند؟

کانگ‌جون می‌خواست بداند که آیا شخص دیگری توانسته به مانند او تبدیل به یک هرج‌ومرج‌ساز شده باشد یا نه.

چند نفر در سطح هرج‌ومرج در این دنیای وسیع وجود داشتند؟

مرد مومشکی‌ای که در تالار محافظان به او بینش تازه‌ای بخشیده بود، یک نشانه از حضور آنها بود.

آیا او هنوز زنده بود؟

طبیعی بود که باشد.

یک موجود سطح هرج‌ومرج نخواهد مرد، مگر اینکه خودش خود را نابود کند.

بنابراین، نمی‌توانست مرده باشد.

شاید ناپدید شده و به مکان دیگری رفته بود.

یه جایی، امیدوارم که ببینمت.

احتمالاً متعالی‌های زیادی وجود داشتند، چراکه مناطق ابعادی زیادی وجود داشت و احتمال وجود متعالی‌ها در آنها بود.

در هر منطقه حداقل یک یا دو متعالی وجود داشت.

چند موجود سطح هرج‌ومرج در آنجا بود؟

او نمی‌دانست.

سووک.

کانگ‌جون که در حال فکر کردن بود به اطرافش نگاهی انداخت.

اینجا کجا بود؟

او از تالار نابودی جا‌به‌جا شده بود.

اطرافش همه چیز تاریک بود.

هیچ ابر ابعادی وجود نداره.

مکان عجیبی بود که قدرت ابعادی در آن وجود نداشت.

در همین حین انرژی نابودی در همه‌جا حضور داشت!

یکی از چندین انرژی‌ای بود که قدرت هرج‌ومرج را ایجاد می‌کرد، بنابراین کانگ‌جون آسیب ندیده بود. با این‌حال یک موجود متعالی عادی زیاد اینجا دوام نمی‌آورد.

درسته. این مکان مثل قبرستونه.

یک فضا به مانند سیاهچال بود که باعث نابودی مناطق دیگر شده بود.

اگر موجود زنده‌ای هم در آنجا حضور داشت، باید موجود سطح هرج‌ومرج می‌بود.

یک سطح متعالی شاید با مقداری خوش‌شانسی می‌توانست سالم به اینجا وارد شود، ولی آنها دوام نمی‌آوردند، مگر اینکه می‌توانستند به مانند کانگ‌جون به سطح هرج‌ومرج برسند.

می‌تونم یه نگاهی بندازم؟

سخت نبود که یک پورتال ایجاد کند تا به ایستگاه پاواریا برگردد.

فقط باید مقداری قدرت هرج‌ومرج مصرف می‌کرد.

هیچ‌کس به او یاد نداده بود، اما به‌طور غریزی این را می‌دانست، مانند عنکبوتی که می‌داند چطور تار درست کند.

این تنها یکی از کارهایی بود که می‌توانست با قدرت هرج‌ومرج انجام دهد.

او اینها را نیز همین‌طور حسی متوجه شده بود.

بنابراین سر در آوردن از کارهایی که می‌توانست با قدرت هرج‌ومرج انجام دهد، اولین کار کانگ‌جون در آینده بود.

چوااااک!

کانگ‌جون فوراً پرواز کرد.

یک حضوری از مرگ وجود داشت که حتی ققنوس آنومالیایی، ساجیتیا، هم نمی‌توانست وارد شود.

بنابراین کانگ‌جون باید خودش پرواز می‌کرد.

با این حال زحمت خاصی هم برای او نداشت.

سرعت عادی او می‌توانست با یک آنومالوریا مقایسه شود، یعنی با اینکه سریع بود اما هنوز هم ققنوس آنومالیایی سرعت بالاتری داشت.

یه پورتال اونجا وجود داره.

کانگ‌جون در آخر متوجه چیزی شد.

یک پورتال جابه‌جایی!

گرچه پورتال نبود، بلکه تالار نابودی بود که با هاله هرج‌ومرج پر شده بود.

کانگ‌جون به داخلش رفت.

کوا کوا کوا کوا!

یک تونل سرشار از قدرت هرج‌ومرج بود.

حتی متعالی‌ها نیز از فشار تغییرات به غبار تبدیل می‌شدند.

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پادشاه ابعادی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی