پادشاه ابعادی
قسمت: 121
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
چپتر 121: خلق ارواح (بخش دوم)
کانگجون کنجکاو بود، اما نمیخواست بوسه را متوقف کند و بپرسد چه خبر است.
کانگجون بلافاصله آکوانا رو با دو دست در آغو*ش کشید.
و بوسهاش را جواب داد.
زبان کانگجون در دهان و دور زبان آکوانا چرخید.
«....!»
آکوانا به خود پیچید و بدنش لرزید.
چشمهایش با تعجب گود رفتند. گرچه، او چشمهایش را بست و خود را غرق در بوسه کرد.
خب، کمی بعد...
[شما دانش ارواح سطح پایین را کسب کردید.]
باور نکردنیه! او به یک باره دانش کسب کرده بود؟
آیا مجبور بود که ملکه را ببوسد تا در مورد ارواح آب دانش کسب کند؟
گرچه، این پایان کار نبود.
در همین حین، آن دو هنوز به آرامی در حال بوسیدن یکدیگر بودند.
[شما دانش ارواح سطح متوسط را کسب کردید.]
این بار، یک سطح متوسط بود. و دوباره، بعد از مدتی...
[شما هاله آب را کسب کردید.]
[هاله آب]
-آسیب اضافه و تاثیرگذار آب به حملات شما اضافه خواهد شد.
- جادوی دفاعی در هنگام استفاده از هاله آب افزایش خواهد یافت.
- پنج انرژی جادوی سیاه مصرف میکند.
- دوام: ده دقیقه
-باد، آتش، آب و زمین قابل استفاده با یکدیگر نیستند.
در نتیجه، او مهارت هاله آب را کسب کرد.
کانگجون هاله آب را بعد از هاله زمین، باد و تاریکی یاد گرفت.
با اینکه هاله تاریکی با هر چیزی بهجز نور قابل استفاد است، هاله آب قابل استفاده با آتش، زمین، باد و امثالهم نیست.
بهترین ویژگی هاله آب جادوی دفاعی بود.
البته، کانگجون میتوانست از طریق جریان بهشتی جادو را بشکافد، پس نیازی نبود که به هاله آب تکیه کند.
با این حال، کسب مهارت جدید همیشه چیز خوبیست.
گرچه، او کمی گیج شده بود که این مهارت را تنها با بوسیدن ملکه روح کسب کرده است.
در حقیقت، کانگجون حس عجیبی به این موضوع داشت.
بهخاطر هاله آب نبود چون میشد با یک کتاب مهارت کسب شود.
ویژگی اصلی دانش در مورد ارواح آب بود.
اگرچه فقط سطح مبتدی بود، خیلی کم پیش میآمد که بتوانی دانش متوسط ارواح آب را از طریق یک ارتباط فیزیکی داوطلبانه با یک ملکه روح کسب کنید.
سپس آکوانا بوسیدن کانگجون را متوقف کرد و چند نفس عمیق کشید.
«هاه...»
بعد با یک حالت خجالت زده گفت: «فقط برای دقایقی میخواستم که لبهات رو با لبهام لمس کنم. بعدش به ارباب هاله موقتی آب رو بدم.»
اما، ناگهان کانگجون او را عمیقا بوسید.
با اینکه آکوانا پاسخ بوسه او را داد، او خجالت زده شده بود چون نمیتوانست قصد کانگجون را متوجه شود.
البته، کانگجون به عمد و با خواست خودش او را بوسید.
یک زن برای اولین بار او را بوسیده بود.
او زیبارویی بود که در حقیقت ملکه روح آب بود.
به عنوان یک مرد، سکوت در اون شرایط منطقی نبود.
کانگجون با یک حالت شرمندگی گفت: «متوجه شدم. پس باید بهم میگفتی.»
حتی اگر به او میگفت، انقدر آسون به پایان نمیرسید.
«قبلا فقط یک بار تونستم ازش استفاده کنم. حالا، ارباب میتونه گوهر آب رو برای خلق ارواح آب در هر زمانی استفاده کنه.»
«من دانش سطح متوسط کسب کردم، پس فقط میتونم ارواح متوسط رو ایجاد کنم.»
«درسته.»
آکوانا سر تکان داد.
جو بینشان کمی ناجور بود.
بهخاطر آن چیز بود...
کانگجون از یک دست برای کشیدن آکوانا به سمت خودش استفاده کرد. آکوانا شوکه شد.
«سرورم...»
«من به سطح متوسط راضی نیستم. دانش پیشرفته یا عالی ارواح آب رو ترجیح میدم.»
بد نمیشد اگه رابطه عمیقتری با آکوانا میداشت.
یعنی اعتماد به نفسش زیاد شده بود؟
به عنوان یک پادشاه، طبیعی بود که ارواح آب زیبا را به عنوان زیردست داشته باشد. این هم مهم بود که آن ارواح، قدرتمند باشند.
گرچه، کمی ناعادلانه بود که او مجبور به مبارزه با هیولاها در هوامونگ بود و جانش را به خطر میانداخت.
آیا برای رسیدن به این نقطه خیلی کارها انجام نداده بود؟ مسخره میشد اگر به کس دیگری این موق...
کتابهای تصادفی
