فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پادشاه ابعادی

قسمت: 89

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر 89 : ارباب راشین (بخش دوم)

آندراس از دیدن اینکه کانگ‌جون با ارباب راشین به تنهایی روبرو شده، شوکه شده بود.

-لوکان! این دیگه دوباره کی اینقدر قوی شد؟

-نمی‌تونم باور کنم. اون الانشم سطح قدرت مبارزه اربابی رو داره.

آن‌ها فکر می‌کردند که کانگ‌جون را می‌شناسند، اما مسئله این نبود.

او سطح قدرت مبارزه متفاوتی با چند روز پیش داشت.

گرچه، الان چیز خوبی بود که ببینند. اگر به‌خاطر کانگ‌جون نبود، آن‌ها توسط ارباب راشین کشته می‌شدند.

درسته. الان وقت مناسبی برای حسودی کردن به میزان قدرت لوکان نبود.

اینجا جبهه نبرد خونین بود. جای خطرناکی که ممکن بود بمیرند. آن‌ها بعد از ترک جبهه نبرد می‌توانستند راجع به حسادت فکر کنند.

-باید قدرتمون رو یکی کنیم.

آندراس شروع به ضربه زدن به هیولاهای اطراف کردن برای اینکه بتواند کار کانگ‌جون را در مقابله با ارباب راشین آسان‌تر کند. داماس، آگنوس و فید نیز همینطور.

به لطف این، کانگ‌جون می‌توانست راحت‌تر با ارباب راشین بجنگد.

برش بهشتی!

برق! سووک!

کانگ‌جون به سرعت برش بهشتی را در فضای خالی حرکات ارباب راشین هدف گرفت و دست چپ او را برید.

«کووه

بدن ارباب راشین از درد به خودش لرزید. گرچه، به‌طرز تعجب آوری، دست جدیدی در مکانی که دست قبلی بریده شده بود، ظاهر گشت.

یک مهارت احیا قوی.

این پایان کار نبود.

«کوکوکو! فکر نمی‌کردم که مجبور به استفاده از این جلوی یک پادشاه انسان ناچیز بشم.»

ارباب راشین زمزمه کرد.

در آن لحظه، کسی به شکل او سر و کله‌اش پیدا شد.

-دو به یک؟

ارباب راشین فکر می‌کرد که با بدلش بتواند مبارزه را ببرد، اما کانگ‌جون هنوز اعتماد به نفس داشت.

در همین حین، او الگو حملات ارباب راشین دستش آمده بود. بدل هم خیلی ضعیف‌تر بود، پس نگرانی نداشت.

با این حال، کانگ‌جون اشتباه می‌کرد.

«برو! برو و نابودش کن!»

با این فرمان ارباب راشین، بدل به سمت کانگ‌جون پرواز کرد. یک حمله عجیب غریب بدون هیچ دفاعی بود.

-چی؟

کانگ‌جون فورا شمشیر ارباب خون‌آشام را تاب داد.

سوووک!

در آن لحظه، بدل به معنای واقعی کلمه منفجر شد.

کااانگ!

این!

کانگ‌جون سعی کرد جاخالی بدهد، اما انفجار باعث ایجاد موج لرزشی شد که به او برخورد کرد.

«کووواک

کانگ‌جون تحت تاثیر آن قرار گرفت و به زمین کوبیده شد.

کووونگ!

آندراس و دیگران با دیدن آن از جا پریدند.

تا به حال، کانگ‌جون به‌طور واضح ارباب راشین را به عقب رانده بود. و الان، آن‌ها نمی‌توانستند تصور کنند که شرایط اینطوری عوض شده است.

یک انفجار!

یک حمله وحشتناک که توسط بدل منفجر شده ایجاد شد. نیروی انفجار مهیبی بود.

آندراس و دیگران هم آسیبی را دریافت کردند علی‌رغم اینکه داشتن هیولاها را از فاصله‌ای دور نگه می‌داشتند.

کانگ‌جون زنده نمی‌ماند مگر به لطف زره‌ای که پوشیده بود. پس، چیز تعجب آوری نبود که کانگ‌جون به زمین کوبیده شده بود.

شرایط او افتضاح بود. خونی از بدنش بیرون می‌ریخت، خاک اطرافش را قرمز کرده بود.

آندراس و بقیه به او با حالت گیجی خیره شدند.

-تلا‌ش‌های لوکان بی‌نتیجه بود.

-اون حتما مرده.

در حقیقت، آن‌ها از این موقعیت کیف می‌کردند. با اینکه، اندوهگین بودند.

اگر لوکان، پادشاه رتبه یک جهان هوامونگ، مرده بود، آن‌ها قطعا امنیت نداشتند.

بعدش نوبت آن‌ها می‌شد.

«کیکیکیک! دیدید؟ پادشاه انسانی ناچیز!» ارباب راشین به سمت آندراس و دیگران پرواز کرد.

در آن لحظه...

کانگ‌جون، که خشک روی زمین دراز کشیده بود، چشم‌هایش را باز کرد.

با گیجی به بالا نگاه کرد.

«آخ!»

علی‌رغم این وضعیت وحشتناک، او هنوز زنده بود.

سلامتی: 821/2970

او هنوز 821 واحد سلامتی برایش باقی مانده بود.

او از وضعیت انفجار غیرمنتظره شوکه شده بود اما الان، بیدار بود.

کانگ‌جون معجون سلامتی در دهانش ریخت و به ت...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پادشاه ابعادی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی