پادشاه ابعادی
قسمت: 85
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
قسمت 85: تقویت بالها (2)
مبلغ 30 میلیون وون پنج میلیون بیشتر از پیشنهاد هان یونسو بود.
اگر سنگ ماهها را با این قیمت میفروخت، میتوانست 54 میلیارد سود کند.
با این حال کانگجون با اخم سرش را تکان داد.
«متاسفم اما قصد انجامش رو ندارم.»
«آه، پس نمیشه کمکی کرد.»
روئل حالت غمگینی داشت اما کانگجون ناخودآگاه زمزمه کرد.
«اگه به من گوهر بدید... بعدش... نمیدونم.»
«......!»
حرفش در گوش روئل پیچید و هنگام صحبت چشمانش میلرزید.
«منظورت گوهرهایی مثل گوهر آتش و آبه؟ اگه همون گوهرها رو میگی، پس من یه کمی دارم. واقعا سنگ ماهها رو به ازای گوهر میدی؟»
«این...»
کانگجون خجالت زده گفت. برای تقویت بالهایش به گوهر نیاز داشت، بنابراین ناخودآگاه صحبت کرده بود.
با این حال، بعد از آن نمیتوانست حس خجالتی داشته باشد وقتی چهره منتظر روئل را میدید.
با این وجود نمیتوانست سنگ ماهها را با دو گوهر عوض کند.
با این حال، کانگجون با شنیدن حرفهای بعدی روئل چشمانش گرد شد.
«اگر سه سنگ ماه رو به من بفروشی میتونم تمام گوهرهای آتشم رو بهت بدم. فکر کنم الان یه 40 تایی داشته باشم؟»
روئل پنج ساختمان و دارایی حدود 30 میلیارد وون داشت. اگرچه قدرت حملهاش زیاد نبود، گوهرهای زیادی را از معادن جمع آوری کرده بود.
به ویژه، معدن آتشی در قلمرویش وجود داشت. بنابراین گوهر آتش به خوبی خارج میشد.
به لطفش، 40 گوهر داشت.
کانگجون لبخند زد.
«نه، کافی نیست. من بهت سه سنگ ماه رو به قیمت 30 میلیون وون و همینطور گوهرها، بهت میفروشم.»
قبل از این، تاجر بعدی یه گوهر آتش را به ازای سه سنگ ماه میفروخت.
حتی اگر او قیمت را دو یا سه برابر افزایش داده بود، به این معنی بود که یک گوهر آتش ارزش یک سنگ ماه را دارد.
و حالا روئل 40 گوهر آتش را به ازای 3 سنگ ماه به او میداد.
واقعا معامله باور نکردنی بود. پول نقد هم دریافت کرد!!! علاوه بر این، قیمتش بیشتر از قیمت پیشنهادی موسسه حقوقی اژدهای سیاه بود.
-چرا زودتر راجبش فکر نکرده بودم؟
کانگجون لبخند عمیقی زد.
درست است.
به دست آوردن گوهرهای مختلف دشوار نبود چرا که فرمانروایان ثروتمند سرزمینهای زیادی داشتند. حتی اگر زیاد هم نبود، به احتمال زیاد حداقل 10 قطعه داشتند.
برعکس، به دست آوردن سنگ ماه سخت بود. برای همین آنها مشتاق معامله با سنگ ماه بودند.
سنگ ماهها مهمتر از گوهرها بودند زیرا با آنها میتوانستند از مجازات بپرهیزند و کارهای دیگر بکنند.
روئل فوراً به پایگاه خود بازگشت، گوهر آتش را از طریق یک دستور حمل و نقل به پایگاه کانگجون فرستاد و به مقر بازگشت.
[فرمانروا روئل 40 گوهر آتش را به پایگاهتان فرستاده است.]
انتقال فوری بین پایگاهها انجام شد. در عین حال، او به این کارکردها علاقهای نداشت زیرا با سایر فرمانروایان کاری نداشت.
[40 گوهر آتش در انبارتان ذخیره شده است.]
پس از تایید پیام، کانگجون بلافاصله سه سنگ ماه از موجودی خود برداشت و به روئل داد و او از خوشحالی پرید.
«مرسی، لوکان. وقتی به واقعیت برگردم، 90 میلیون وون به حسابت میفرستم. شماره حساب خودت رو بهم بده.»
«از موسسه حقوقی اژدهای سیاه بفرست. بهتره اونا رسیدگی کنن.»
«آره... اینطوری خوبه.»
روئل هیجان زده رفت. سپس فرمانروایان دیگر که از دور نظارهگر بودند به سمت کانگجون دویدند.
«واقعا سنگ ماه رو به ازای گوهر میدی؟»
کانگجون سری تکون داد.
«البته.»
با صدای بلندی جواب داد تا بقیه فرمانروایان هم بشوند.
«اگه برام گوهرهای مختلف بفرستید، من به قیمت 30 میلیون وون بهتون سنگ ماه میفروشم. برام مهم نیست که چه کسی میاد. پس لطفا دریغ نکنید. نوع گوهر هم مهم نیست. من به ازای سه سنگ ماه 40 گوهر میگیرم.»
درواقع، این معامله فوقالعادهای بود حتی اگر او پول نقد نمیپذیرفت. یک سنگ ماه را میتوانست به در ازا...
کتابهای تصادفی

