پادشاه ابعادی
قسمت: 80
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
چپتر 80
هواااااک!
کانگجون توسط نور خیره کنندهای پوشیده شده بود و سپس در اتاق ظاهر شد.
یک فضای بسته بود. یک حلقه جادویی بر روی زمین میدرخشید.
نور قرمز حاصل از الماس احیا در گوشه اتاق بود. به مانند اتاق تمرین در مرکز فرماندهی به نظر میرسید.
[پادشاه لوکان از ارتش 439 اُم!]
[به جنگ پادشاهان کُل خوش آمدید.]
صدایی از یکجا شنیده میشد.
[حال شما با دیگر پادشاهان کُل در جنگ پادشاهی کُل رقابت خواهید کرد.]
[ما ده نفر را به عنوان کاندید فرماندهی انتخاب خواهیم کرد.]
بعد از آن، کانگجون دوباره توسط نور احاطه شد.
به محض اینکه نور ناپدید شد، او روی یک حلقه بر روی زمین خالی ایستاده بود.
در زیر پاهای او، کلمات "پادشاه لوکان" میدرخشیدند.
گدازه شعلهوری زمین خالی را در بر گرفته بود اما خوشبختانه، او نمیتوانست داغی آن را حس کند.
[این یک دوئل است.]
[شما میبایست 50 بار دوئل انجام دهید.]
[رقیبهای دوئل به صورت تصادفی بین تمام پادشاهان کُل انتخاب میشوند و شما نمیتوانید با یک حریف دوبار رو در رو شوید.]
[به محض اینکه دوئل به اتمام برسد، ده فرمانده کاندید شده طبق بیشترین امتیازهای پیروزی انتخاب میشوند.]
[شما میتوانید در دوئل با کُشتن حریف خود یا بیرون کردن او از محوطه برنده شوید.]
[زمانی که دوئل را برنده شوید، دو امتیاز پیروزی کسب خواهید کرد.]
[در صورت باختن در دوئل یک امتیاز پیروزی را از دست میدهید.]
[در صورت تساوی، هیچ امتیازی اضافه و کم نمیشود.]
بر خلاف انتظار، شیوه آن به مانند تورنومنت[1] نبود.
حریف به صورت تصادفی انتخاب شده و امتیازها بر طبق برد و باختها بود. اگرچه که سخت بود، اما راه خیلی منطقیتری برای مشخص کردن کاندیدهای حقیقی بود.
معایب شیوه تورنومنتی این بود که بازنده در هر صورت حذف خواهد شد.
برای مثال، نفر اول و دوم از نظر استعداد ممکن است با یکدیگر رو در رو شوند و باعث شود که یکی از آنها حذف شود. بنابراین، شخصی که استعداد کمتری از آن نفری که حذف شده بود داشته باشد ممکن است که به یکی از 10 کاندید تبدیل شود.
این در شیوه امتیاز پیروزی خیلی غریب الوقوع بود. طبیعی بود که قویترین نفر بیشترین امتیاز را کسب کند از آن جایی که به صورت تصادفی 50 بار دوئل انجام میدهد.
-فکر میکردم تورنومنت باشه ولی این تقریبا دهنمو سرویس میکنه.
خب، مهم نبود که چه شیوهای استفاده بشه. او فقط نیاز داشت که مبارزهها را ببرد.
[دوئل در مقابل آشیل، پادشاه کُل ارتش 276 اُم در 10 ثانیه آتی آغاز خواهد شد.]
[۱۰و 9 و 8 و...]
-همینطور یهویی شروع میشه؟
کانگجون شمشیر ارباب خون آشام را گرفت و مستقیم به روبرو خیره شد.
[...3،2،1،0]
[دوئل آغاز شد.]
[زمان سه دقیقه میباشد.]
اسم پادشاه در حلقه طرف دیگر برقی زد.
پادشاه آشیل.
یک مرد با موهای قرمز بر روی آن ظاهر شد. او چشمانی مصمم و بینی تیزی داشت. یک تبر مبارزه بزرگ را در دست داشت که باعث میشد او دو متری به نظر برسد.
کانگجون حدس زد که او یک نوردیک[2] باشد و او را به یاد یک جنگجوهای وایکینگ باستانی میانداخت. او اولین پادشاه خارجی بود که دیده بود.
-پس این یعنی ما میتونیم شکل و شمایل هم رو از اینجا ببینیم.
قبلا، او میتوانست که پادشاهان را با اسمی که روی سینهشان میدرخشد شناسایی کند.
با این حال، مسئله الان این نبود.
او حتی میتوانست یک خال را روی گونه چپ آشیل ببیند.
«هاهاها! پادشاه لوکان؟ از شانس بدته که اولین حریف منی.»
زبان او به طور خودکار ترجمه شد، پس عجیب نبود که کانگجون صحبتهای آشیل رو به زبان کرهای شنید.
آشیل با تکبر طوری لبخند زد که...
کتابهای تصادفی

