فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

کوتاه‌نویسه‌

قسمت: 4

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
  عصر داشتم خسته و کوفته از مدرسه برمی گشتم که... زِرت، یه کامیون ( توی کشورمون معروفه به قاتل سریالی ساما) زد بِهِم و مُردم.     اولش نفهمیدم که مردم، چون ناغافل پرت شدم توی آب. ولی اصلا وایسا ببینم، چطور شد؟! من دارم غرق می‌شم؟! ما توی شهرمون رودخونه داریم ولی اصلا نزدیک اون جایی که تصادف کردم نیست. تازه این قدرم تمیز و شفاف نیست! یه نفس عمیق می‌کشم و کلی آب قورت می‌دم. این چه وضعشه؟ اول کامیون و حالا خفه شدن؟ چه اتفاقی داره می‌افته؟ همون طور که آب بیشتری قورت می‌دم و پائین و پائین تر می‌رم، یه نفر رو می‌بینم که توی آب می‌پره و طرفم شنا می‌کنه. یه دختر با لباس پیشخدمتی؟ تازه گوش های گربه ای و یه دُم دراز هم داره؟! چقدر آشنا به نظر می‌رسه!   برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب کوتاه‌نویسه‌ را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی