فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

ازدواج با یک شرور دل‌رحم

قسمت: 190

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر دویست و هفدهم:

روان چیویو در مورد اینکه آیا می‌تونه در برابر قدرت شیطانی گرگ تاب بیاورد یا نه، فکر دیگری نکرد.

در حالیکه روان وانمود می‌کرد که بیهوش هست، آقای گرگ خاکستری در فکر عمیقی فرو رفت. انگشت های کشیده‌اش مدام به ویلچر ضربه زدند و اون با خودش یکی و دوتا میکرد که میبایست از موقعیت پیش امده، بهترین استفاده‌ رو ببره یا نه.

روان چیویو:«......»

روان هیچ وقت با خودش فکر نمی‌کرد که تو چنین موقعیت منفعلانه‌ای گیر کند.

گرگ احساس کرد که نفس کشیدن همسرش آشفته شده، به همین خاطر خودش کمی سراسیمه شد. بعد از گذشت مدتی، اون تصمیم گرفت تا به نظر و عقده خانوم کوچولو احترام بگذارد و از هدایت قدرت شیطانی دست برداشت.

زمانی که انرژی شیطانی اطراف نوک انگشت روان از بین رفت، روان چیویو نفس آسوده‌ای بیرون داد. با اینحال، اون نمیدونست که چرا توسط رفتارهای ملاحظانه نادر گرگ، کمی نا امید شده.

«.....» وقتی روان چیویو فهمید که دارد به چه چیزی فکر میکند، صورتش قرمز تر شد.

اون در قلبش با خودش دعوا کرد. روان به این خاطر ناامید شد چون دیگه نمی‌تونست سریع تر تذهیبگری کنه. اون هیچ قصد دیگه‌ای نداشت!

مژه های روان چیویو لرزیدند. دست و پاهایش هنوز شل و سست بودند، بنابراین روان تصمیم گرفت که دراز بکشد.

آقای گرگ خاکستری قصد تعرض به محدوده روان رو نداشت. کف دست صاف و باریکش به آرامی ویلچر رو هل داد و به تخت نزدیک شد.

ویلچر چ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب ازدواج با یک شرور دل‌رحم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی