فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

ازدواج با یک شرور دل‌رحم

قسمت: 141

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر صد و چهل و یکم: چه کار شیطانی انجام داده بود که تو یه روز با دو اهریمن سطح بالا مواجه شد؟(1)

زمانی که خرس قهوه‌ای شیانگ یوان حرف برادر کوچکترش رو شنید، اون دستی که باهاش هیزم نگه داشته بود رو بلند کرد و به زبان شیطانی گفت:«هوآوو.» (دودو چی داری میگی؟!)

شیانگ دودو دماغش رو چین انداخت و هوای سرد رو به داخل سینه‌اش کشید. اون تایید کرد اون بو رو اشتباه تشخیص نداده. بوی قوی از بید، تو هوا بود‌. «هوو.» (واقعا بوی شیطان بید میاد.)

شیانگ یوان که در حال نگهبانی بود به اطراف نگاه کرد، اما فقط بارش سنگین برف و باران رو دید. هیچ کدوم از اونها نشانه‌ای از یه شیطان مشکوک بدست نیاوردن.

«هووو.» (نکنه اینها همه تصور منه؟!) بوی بید هوا به تدریج از بین رفت. شیانگ دودو گوش های گردش رو تکون داد.

با اینکه اونها نتونستن هیچ نشانه‌ای از خطر پیدا کنن، شیانگ دودو تو اون تاریکی، هنوز نا آروم و پریشان خاطر بود. اون نتونست دربرابر خرناس کشیدن، مقاومت کنه.«آووو.» (بیا سریع با این هیزم ها برگردیم و از بارون پنهان بشیم. بارون خیلی سرده.)

شیانگ دودو قبل از برداشتن یه قدم به جلو، تردید کرد.

«کاکا، کاکاااا.» اون ها این صدا رو از پشت سرشون شنیدند. این یه غرش دردناک از طرف لوزیران بودش. شیانگ دودو...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب ازدواج با یک شرور دل‌رحم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی