فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

ازدواج با یک شرور دل‌رحم

قسمت: 73

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپترهفتاد و سوم: اما مگه نگفتی که تو و شوهرت چندین بار عملیات صمیمانه انجام دادین؟!(2)

بیرون غار، روان چیویو که از حرف‌های مویو گیج شده بود به‌طورغریزی به غار نگاه کرد و با حالتی آشفته توضیح داد: «هییس، تو نباید خیلی راحت از این‌جورحرف‌ها بزنی.»

مویو سرش رو خاروند و تکونش داد. «اوه.»

مویو که دید روان چیویو قرمز شده، با یه حالت گیجی بهش گفت: «عملیات صمیمانه چیز مهمی نیست!؟ مگه نه؟! من اغلب با بوهه، کارهای صمیمی انجام میدم؛ مثلا اون خوشش میاد دستای منو بکشه.»

روان چیویو گفت: «...کشیدن دست یه نفر جز عملیات صمیمانه به حساب میاد؟!»

روان به چشمهای پاک مویو نگاه کرد و احساس کرد ذهن پاک خودش به سمت افکار بی‌ادبانه می‌رن.

روان چیویو نمی‌دونست که چطور‌ برای بچه‌ای توی اون سن چنین چیزی رو توضیح بده: «این...فعالیت صمیمانه بین بزرگترها، مثل صمیمیت بین بچه‌ها نیست.»

مویو با حالتی متعجب و سوالی به روان چیویو نگاه کرد و لبهاشو ورچید، ولی اونقدرعاقل بود که به سوال کردن ادامه نده.

روان چیویو دستشو بالا برد و آروم گونه‌های قرمزش رو فشار داد و گفت: « یو کوچولو، ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب ازدواج با یک شرور دل‌رحم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی