ازدواج با یک شرور دلرحم
قسمت: 45
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
ازدواج با مرد شرورِ خوش قلب
چپتر 45-جایگزینی برای گرگ خاکستری تیانلو. (3)
لباسی که روان پوشیده بود، خیلی ساده و زمخت بود. قسمت بالایی پیرهن، طرح آستین دولمن زبر داشت.*1
اساسا، روی لباس با سوراخی در هر دو طرف دوخته میشد که دستها از اون رد میشدند و به بیرون میرفتند و قسمت پایین فقط یه تکه پوست حیوانی بود که مانند دامن دور روان چیوچیو پیچیده شده بود.
روان دلش میخواست اون هم لباسهاش رو عوض کنه. با اینکه خوشش میاومد دامن کوتاه بپوشه، اما این مدل لباسها در طول زمستان خیلی سرد بودند.
روان چیوچیو در حالی که روی پوستهای حیوانی کار میکرد، به لباسهاش فکر کرد. تنها لباسی که اون داشت و میتونست لقب خوشگل رو بهش بده، »لباس عروسیاش « بود.
یک دست لباس سفید پوست حیوانی خالصی که رو یورائو میپوشید، واقعا زیبا بود. روان چیوچیو هم دلش میخواست یه لباس گرم و زیبایی مثل اون رو بپوشه. متاسفانه، اون هیچ لباسی به اون شکل نداشت. این احتمالاً، تفاوت بین زن نقش اول داستان و نقش مکمل بود.
بعد از گذاشتن چندین ساعت وقت، روان چیوچیو بالاخره، دوختن لباس آقای گرگِ خاکستری رو تموم کرد. همونطور که به تاپ و شلوار ساده نگاه میکرد با رضایت لبخند زد.
با اینکه کوکهایی که زده بود خشن و پهن بودند، اما خیلی بهتر از لباسی بود که الان خودش پوشیده بود.
روان چیوچیو به جای حفظ پوست حیوانی و دوختن شلواری که تا قبل از کنده گرگ میاومد، برای مراعات عزت نفس گرگ، یه شلوار کامل براش دوخت.
روان زیرکانه پلک زد. اون متفکرانه، با توجه به فیزیولوژی یه گرگ نر، ابزاری تهیه کرده بود تا با اون، گرگ بتونه شلوار رو باز کنه. روان چیوچیو هیچ زیپی برای شلوار نزاشته بود. بنابراین فقط میتونست از یه کمربند چرمی برا بستن اون استفاده کنه.
اون نمیدونست شوهرش بعد از دیدن لباسهایی که براش دوخته، قراره چه واکنشی نشون بده.
روان چیوچیو مشتاقان...
کتابهای تصادفی

