آلودگی می‌دانست که نوآ سرچشمه اژدهای شش‌دست است. انرژی خود را از آن موجود به سمت نوآ فرستاد و از طریق کانالی اثیری که به جهانش متصل بود، به او رسید.

نوآ می‌توانست انرژی را متوقف کند و فوراً آلودگی را از بین ببرد، اما مدتی اجازه داد تا به سمت او حرکت کند تا ماهیتش را بررسی کند. او نمی‌توانست توضیح دهد که چطور گیاهان جادویی رتبه‌ی هشتم می‌توانستند بر اژدهای رتبه‌ی نهم یک‌بار مصرف او غلبه کنند. قطعاً چیزی منحصربه‌فرد، در کار بود و او مصمم بود که آن را پیدا کند.

زمان در دید نوآ کند شد، درحالی‌که سیاهی اثیری پتانسیل تازه‌ای را در ذهنش جاری کرد. او آلودگی­ای را که به سمتش می‌آمد و تلاش داشت به جهانش نفوذ کند، بررسی کرد. آن انرژی عجیب متراکم بود و با امضای قدرت گیاه جادویی که اژدهای شش‌دست تغذیه کرده بود، مطابقت نداشت.

درحالی‌که آلودگی به او نزدیک‌تر می‌شد؛ نوآ با خود اندیشید: "از کجا میاد؟"

آلودگی، تدافعات ذاتی اژدها را از بین نبرده بود. آن‌ها اصلاً فعال نشده بودند، و نوآ نمی‌توانست توضیحی برای آن پیدا کند.

درحالی‌که اژدهای شش‌دست را منفجر می‌کرد با خود پرسید: «یه توانایی ذاتی؟» 

آن موجود یک‌بار مصرف منفجر شد و موجی از انرژی آزاد کرد که بسیاری از گیاهان جادویی را ویران کرد. بیشتر نمونه‌های رتبه‌ی هشتم مستقیماً در برابر این نیرو حل شدند، و همین‌طور آلودگی‌ای که سعی داشت به نوآ برسد.

محیط به این اتفاق واکنشی نشان نداد. سایر گیاهان جادویی به نظر نمی‌رسید که اهمیتی به ایجاد یک حفره در میان آرایه‌ی ریشه‌هایشان بدهند. حتی نوآ می‌توانست ببیند که پایه‌ی این واقعیت جداگانه در تلاش برای تأمین سوخت جهت بازسازی درختان و بوته‌های نابودشده است، اما این روند بسیار کند بود.

نوآ به‌سرعت یک اژدهای یک‌بار مصرف دیگر را از طریق کارگاه خلق کرد و آن را به پایین فرستاد. ...