من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم
قسمت: 197
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
قسمت ۱۹۷:
اگه نواه هنوزم بهش خیره شده بود، متوجه میشد که چشماش تیره شدن. ولی از اونجایی که بهش خیره نشده بود، فقط توسط لمس ناگهانی کایل غافلگیر شد.
کایل یکی از دستهاش رو بالا برد که صورت نواه رو تو دستش بگیره، و با انگشت شستش که روی لبش قرار داشت، به آرومی روشون کشید.
نواه که غافلگیر شده بود نفسش رو تو داد، نفس بریدهای که کشید گوشهای از زبون سرخ و دندونهای سفید و منظمش رو نشون داد. صدایی که نواه از خودش درآورد، و جوری که نور به صورتش برخورد میکرد و اعتراف ناگهانیش- همهی اینا با هم کایل رو مجبور میکرد تسلیم غریزهی بنیادیش بشه.
ولی وقتی دید نواه لبش رو گاز گرفت و احساس کرد دستهاش رو مشت کرده، به سرعت اون انگیزهها رو سرکوب کرد و به سادگی دستش رو پایین آورد و روی مچ دست نواه قرارش داد.
اون در حالی که دستش رو لحظهای محکمتر گرفت، با حالت لطیفی زمزمه کرد:« اگه اون چیزی که همین الان بهم گفتی رو دوباره بهم بگی، میذارم بری. نمیدونم چرا تو خودت نگهش میداری. فقط حرفتو بزن.»
نواه در حالی که به شدت به صورتش نگاه میکرد، پرسید:« جدی میگی؟» کایل سرش رو تکون داد و بهش لبخند زد. بعد از چند ثانیه، نواه هم سرش رو تکون داد و در حالی که واضح بود خجالت کشیده، زیر لبی گفت:« تو... آه، آره. ازت خوشم میاد. فکر کنم آدم خوبی باشی.»
با وجود این که کایل اون کلمات آروم رو شنید، دوباره مچش رو فشار داد و گفت:« دوباره واضحتر بگو.»
نواه در حالی که لپهاش رو باد کرده بود، بهش چشم غره رفت ولی به هر حال با صدای بلند ادامه داد:« کایل، تو بهتر از اون چیزی هستی که فکرش رو میکردم. اوه، لعنتی.» نواه که زبوش رو گاز گرفته بود، یهو شروع به داد زدن کرد. در حالی که اشک تو چشمش جمع میشد، سرش رو خم کرد و لب و لوچه گرفت.
کایل به سرعت به کمر نواه دست کشید و مطمئن شد حالش خوبه.
نواه یه دفعه با صدای آروم ولی واضح و با رنگ سرخی که روی لپهاش پخش میشد و با وجود این که هنوزم لب و لوچه گرفته بود گفت:« من ازت خوشم میاد. من واقعاً، واقعاً ازت خوشم میاد.»
کایل در حالی که اونو از نزدیک بغل کرده بود، لبخند زد و حرفش رو تصدیق کرد:« واقعاً ازم خوشت میاد؟»
« به خاطر همینم درمورد تیپ ایدهال و سلیقهت پرسیدم و عمداً ازت دوری کردم و مثل یه بچه بهت غرغر کردم. و الان، اعتماد به نفسم...
کتابهای تصادفی

