فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم

قسمت: 141

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت ۱۴۱:

در یک آن، نور روشنی که از کف دست موئل فوران میکرد، جای زخم‌هایی که روی گردن اون مرد بود رو افشا کرد. ولی همین که نوآ علامت دیگه‌ای رو پیدا کرد که توی نور پدیدار شد، اون جاهای زخم، براش ناچیز به نظر اومدن. نفسی که حبس کرده بود، به یه باره از دهنش خارج شد.

« حرف 'ر'...»

حروفی که دقیقاً همون جایی حک شده بود که علامت لنیا هم همون جا قرار داشت، به چشم اومد. تنها تفاوتشون این بود که این یکی حرف بزرگ 'ر' انگلیسی هستش، ولی روی اون دستگاهی که هویت لنیا رو جعل کرده بود، حرف کوچیک 'ر' بود.

نوآ به طرف مردی که چشمای کبود شده‌ش به زور باز بود، زمزمه کرد:« تفاوتش چیه؟»

« آخ...»

ولی تنها چیزی که نوآ میتونست ازش بشنوه صدای آب دهنش توی گلوش بود. نوآ حتی اون دهن‌بندی که دهنش رو بسته نگه داشته بود، در آورد. دستای نوآ چونه‌ی خونی اون مرد رو بلند کرد و چشمشون به هم برخورد کرد. بعدش، نوآ پرسید:« بعضی از حروفا بزرگن، بعضیاشون نیستن. تفاوت بینشون چیه؟»

ولی، هیچ نیازی نبود که اون مرد رو وادار به حرف زدن کنه. همین که کلمات از دهن نوآ خارج شد، متوجه قضیه شد.

لنیای واقعی گم شده و اون دستگاه جاشو گرفته... نوآ با دقت به چهره‌ی اون مرد که تقریبا خرد شده بود، نگاه کرد و حس آشنایی که انگار قبلاً این صحنه رو دیده، تشخیص داد.

دستش زمین رو گرفت و یکی از دستگاه‌های ضبطی که پنلوپ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی