فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم

قسمت: 113

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت ۱۱۳:

با وجود غرغرها و نق‌نق‌هاش، نواه خودکار رو روی برگه‌های کاغذ سفید میکشید. چاره‌ی دیگه‌ای جز انجام دادن این کار داشت؟ نه، برای این که بتونه آزادیش رو بدست بیاره باید تحمل میکرد.

هیچوقت از عمد همچین کاری نکردم. اون جرمی که به قصد قبلی انجام شده باشه نبود، فقط یه اشتباه تصادفی بود. من هیچوقت با یولم در تماس نبودم، و حدس میزنم وقتی بهم نزدیک شدن میدونستن با اژدها الگو پذیری رو انجام دادم و با هم زد و خورد داشتیم...

نواه همین طور که انگشتش داشت بی‌حس میشد، شکایت کرد:« چرا اینو باید بنویسم!» ولی وقتی میخواست شونزدهمین برگه‌ی عذرخواهی رو کنار بندازه، از چشم غره‌ی کایل لئونارد جا خورد.

کایل با لحن بسیار آروم ولی در عین حال تهدید آمیز پرسید:« خانم نواه، من گفتم که برای کم کردن جرمتون، کل شب داشتم کار میکردم. پس، شما که به کمک نیاز دارین باید چه طور رفتاری داشته باشین؟» بعد از سه ثانیه سکوت، نواه با خم کردن سرش بهش جواب داد:« بدون این که چیزی بگم تمومش میکنم...» نواه انگشت دستش رو دوباره به دور خودکار حلقه زد و با سردی دستش رو به روی کاغذ گذاشت.

اگه این دفعه منو ببخشید، به عنوان یه انسان جدید دوباره به دنیا برمیگردم.

***

کایل که کمی خسته بود در حالی که نامه‌ی عذرخواهی نواه رو میخوند، به آرومی پلک میزد. دست خطش که اول خوانا بود، بعد از نوشتن چند پاراگراف به تدریج ناخواناتر شده بود. در واقع، قسمت آخرش به خرچنگ قورباغه‌ای که تقریبا...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی