فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم

قسمت: 112

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت ۱۱۲:

نواه پرسید:«... توی تزبا یه لنیای تقلبی بوده. قبلاً درموردش تحقیق کردین؟»

کایل گفت:« اول از همه، ما عمارت والتالیر رو توقیف و جستجو کردیم، ولی تنها جوابی که تونستیم به دست بیاریم این بود که لنیا یه ماه پیش از عمارت بیرون اومده. وقتی مردی که بهم گزارش داده بود رو احضار کردم، اون گفت که حتماً لنیا والتالیر رو با خدمتکارش اشتباه گرفته. بنا به دلایلی همه‌ی عکس‌هایی که به عنوان مدرک ازش گرفته شده بودن، کیفیت بدی داشتن...» از اونجایی که فحش‌های ریزی از دهنش بیرون میومد، حتماً خیلی عصبانی شده.

میدونستم. حتماً به خاطر این که تونسته عذرش رو قبلاً موجه کنه رفتارش این طوری تغییر کرده.

کایل ادامه داد:« و مهمتر از همه، اون زنی که به نظر همه اسمش لنیا والتالیره یا همونی که به جاش اومده بوده در روز ناپدید شدن تخم اصلاً وارد شهر سلطنتی نشده.»

« چی؟»

« موانع دفاعی‌ای که شهر سلطنتی رو محاصره کردن به طور اتوماتیک هویت کسانی که به اونجا رفت و آمد میکنن رو تشخیص و ضبط می‌کنه. من همه‌ی کسایی که وارد شهر سلطنتی شدن یا ازش خارج شدن رو اون روز بررسی کردم، ولی بینشون هیچ فیلمی از لنیا والتالیر وجود نداشت.»

« منظورت اینه که مانع‌ها دستکاری شدن؟» چشمای نواه با ناباوری باز شدن.

« نمیدونم. مشکل اینجاس که ما نمیتونیم اونو فعلا پیش خودمون نگه داریم چون مدارک به درد بخوری نداریم. هیچ بهونه‌ای رو نتونستیم پیدا کنیم که باهاش اعلی‌حضرت و نخست وزیر رو قانع کنیم.»

حالا که لنیا نواه رو تو دردسر انداخته، نواه داره تو تنگنا قرار میگیره. اون حتی همین الان که داشت بازجویی میشد، با زبون خ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی