من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم
قسمت: 41
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
قسمت ۴۱: به سوی لونازل
فرمانروایی لاورنت به 9 ایالت تقسیم شده، که به چند محله طبقهبندی شدن، هر کدوم از این طبقه بندیها بر اساس اهمیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شماره گذاری شدن.
شمارههای پایین نشون دهندهی آمار تقریبی شهره. در طرف دیگه، شمارههای بالا آمار تقریبی برای حومهی شهره. برای مثال، اولین محلهی تزبا، که پایتخت باشه، به اسم ازته، ازت محلهایه که خونههای اشرافزادهها توی اون متمرکز هستن. دومین محله، اسمش رِندیاس، جاییه که طبقهی متوسط توی اون مستقرن. و در آخر، محلهی دوازدهم، به اسم هایزِنه، که ناحیه فقیر نشینه و طبقهی پایین جامعه اونجا زندگی میکنند.
سورنت بین محلههای ایالت لونازل، که نسبت به پایتخت دورترین به حساب میاد و مدرنیزه نشده، دهمین شهر تلقی میشه، به همین خاطر لونازل سوت و کوره.
ولی، یه جاهایی از ایالات لونازل؛ مثل اولین محلهی اون، یه شهر شلوغ پلوغ و پر سر و صدا، هم اسم خود لونازله. این شهر همین طور مقصد 3 مسافر داستان به حساب میاد. برای اینکه به پایتخت، شهر تزبا، برسن، باید توی شهر لونازل قطارشون رو تغییر بدن.
«خانم نواه، فکر میکنم، دارین منو اغفال میکنین تا توی کلبهی کثیفتون توی سورنت بمونم. میدونم موقعی که توی کلبهتون بودم، مثل 2سال گذشته، بهتون خیلی خوش گذشته و از همه چی راضی بودین، ولی من یه وظیفهی تحقیقاتی دارم که باید تمومش کنم.»
کایل لئونارد در حالی که سرگردون بود، پشت سر نواه به راه رفتن ادامه داد، نواه از داستان اون فقط یه چیز مختصری رو خبر داشت. اون حرفایی که به نواه میزنه، با اینکه چرت و پرت هستن، ولی معنیش این نیست که کایل لئونارد نمیخواد برای پارک نواه دردسر درست کنه؟ حتی اگه معنیش این هم نباشه، بازم نواه به همین تصور پایبند بود. به هر حال نواه خودش مسئول افکارش بود.
کتابهای تصادفی