فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم

قسمت: 21

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت ۲۱: آدریان راسینل

بنگ

درِ بخش امنیتی سورنت، با حالتی انفجاری و صدای بنگ باز شد. رئیس پلیس که مثل همیشه، در طول ساعت کاری روی میزش خوابیده بود، با حالت وحشت‌زده از جا پرید.

«من چرت نمی‌زدم، جناب لئونارد!» این چند روزه، به خاطر کایل لئونارد، که عصر هر روز به آنجا سر میزد، بهش سخت می‌گذشت.

کایل لئونارد سرپرست بخش امنیتی پایتخت بود، به خاطر همینم به قدری عالی رتبه‌تر و قدرتمندتر از بقیه بود که هیچ افسری جرأت نداشت باهاش چشم تو چشم بشه. به علاوه، اون حتی بیشتراز اون چیزی که شایعات می‌گفتند، ترسناک بود، و این طور بود که بهش 'هیولا' می‌گفتن.

رئیس در حالی که منتظر زخم زبون‌های وحشتناک کایل لئونارد بود، چشماش رو بست.

« از سر راهم برو کنار.»

« بله؟»

ولی به طور غیر منتظره‌ای، رئیس پلیس توبیخ نشد و با دست پاچگی به گوشه رفت و راه رو برای سرپرست بازپرس‌ها باز کرد. به نظر می‌یومد کایل لئونارد مشغول یه مسئله‌ی فوری بود. اون روی صندلی رئیس پلیس نشست و با عجله ویدئو پورتی که گوشه‌ی میز بود رو باز کرد.

«آژانس تحقیقات امنیتی پایتخت تزبا.»

به محض اینکه زنگ زد، شاه فنر چرخید و بعد از بیب کردن، یه صفحه‌ی شفاف بالای دستگاه آشکار شد.

مردی که روی صفحه بود، بدون اینکه به کایل لئونارد نگاه کنه، با بی‌میلی گفت: «بله، اینجا تحقیقات امنیتی تزباس. چیزی نیاز دارین؟»

«پائول، همه‌ی پروفایل‌های پرونده‌ی بانو الیونورا آسیل رو بفرست. محل گیرنده اینجا، منطقه‌ی دهمی سورنته.»

...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی