فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

من یه عنکبوتم، خب که چی؟!

قسمت: 14

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

بخش ۶

«زوآ اِله»

یوهو، هی...

انقدر هیجان‌زدهم که نمی‌تونم حتی درست نفس بکشم! فکر کنم یکم تو جشن گرفتن پیروزیم زیاده‌روی کردم!

خیلی خب، دیگه کافیه. حالا نقشه چیه؟

اول از همه اینکه من الان چندین بار پشت سر هم لول پیدا کردم.

هه هه، ممنونم مارماهی جان! مثل اینکه تو واقعا یکی از گونه‌های اژدها بودی!

خیلی خب، اولا این حریف سرسخت حسابی از رده من خارج بود؛ دوماً به خاطر اینکه من مهارت غرور رو دارم، هر امتیاز تجربی که به دست میارم چند برابر می‌شه. پس بیخود نیست که یه‌دفعه انقدر لول پیدا کردم!

راستش احتمال می‌دادم که شکست بخورم. اگه حتی یه حرکت حساب‌نشده انجام می‌دادم، مطمئناً تا الان خاکستر شده بودم.

در این حد اون مارماهی قوی بود!

اگه یه نفر فقط مقدار عددهای جدول مهارتیمون رو بررسی می‌کرد، به احتمال زیاد می‌گفت که اون مارماهی برنده مبارزه می‌شه.

راستش بعد از اون ‌همه درگیری‌هایی که با میمون‌ها و این مارماهی داشتم، فکر کنم زیاد از حد خودم رو توی دردسر می‌ندازم...

خیلی خب حالا هر چی. فعلا مهارت‌هایی که از ارتقاشون خیلی راضیم، مهارت‌های افزایش جون خودکار و مقاومت در برابر آتیشه.

تا قبل از این، مهارت افزایش جونم انقدری قوی بود که صدمات وارده از طرف گرمای این طبقه جهنمی رو از بین ببره، ولی حالا با این افزایش سطحی که رخ داده، می‌تونه آسیب‌های مبارزاتم رو هم ترمیم کنه!

البته این حرفم در حد یه فرضیه‌ست؛ چون با لول پیدا کردنم نوار جونم هم تا آخر پر می‌شه، پس نمی‌تونم زیاد شدنش رو ببینم.

بذارین امیدوار باشیم اگه تو ادامه مسیر آسیبی دیدم ترمیم بشم!

اولین بار که به این طبقه اومدم، حفاظت از خودم مقابل کوچک‌ترین صدمات تقریبا غیر ممکن بود! ولی حالا یکم خیالم راحت‌تره...

البته نباید یادم بره که اگه حتی یه حمله مستقیماً از طرف هیولاهای آتشین اینجا بهم بشه کارم ساخته‌ست.

راستی، من الان به لول ۱۰ رسیدم؛ این یعنی حالا می‌تونم تکامل پیدا کنم!

ولی آخه عاقلانه‌ست توی یه محیط این چنینی روند تکامل رو کامل کنم؟!

هر چی باشه، خود روند تکامل، ریسک‌های خودش رو داره! مثلا اینکه وقتی تکاملم شروع می‌شه، از هوش می‌رم.

اگه این اتفاق توی این طبقه بیفته، یه هیولا من رو پیدا کنه و فقط یه بار بهم حمله کنه، اون‌موقع‌ست که چیزی ازم نمی‌مونه.

دفعات قبلی که تونستم بدون مشکل تکامل پیدا کنم، به دور خودم تار می‌بستم و یه لونه عنکبوتی درست می‌کردم تا از شر خطرات اطراف در امان بمونم... ولی اینجا از این کارها نمی‌شه کرد!

اینجا نمی‌تونم از تارهای ابریشمیم استفاده کنم.

اگه حتی سعی کنم یه خونه با تارهام بسازم، قبل از اینکه اولین تار رو ببافم به یه مشت خاکستر تبدیل می‌شن.

پس تکامل یافتن توی همچین شرایطی اصلا چیزی نیست که من بخوام.

از اون گذشته، تکامل پیدا کردن کلی انرژی می‌بره! اگه معجزه‌ای بشه و بتونم تکاملم رو کامل کنم، نمی‌خوام که وقتی بیدار می‌شم هیچ جادو یا استقامتی برام نمونده باشه!

برام زیاد مهم نیست اگه جادوم ته کشیده باشه، ولی اگه استقامتم نزدیک صفر بشه، ممکنه از روی گرسنگی نتونم تکون بخورم!

بدتر از همه، ممکنه که از گرسنگی بمیرم!

معمولا قبل از شروع تکاملم یه کوه از غذا برای خودم ذخیره می‌کنم تا بعد از بیدار شدنم مشکلی نداشته باشم، ولی الان وضعیت فرق داره.

خب، راستش رو بخواین هنوز بدن مارماهی شکارشده رو دارم، شاید باورتون نشه ولی می‌دونم که بدن این هیولای غول‌پیکر هم نمی‌تونه برام کافی باشه!

خیلی خب، حالا با این مارماهی گنده فکر نکنم از گرسنگی بمیرم، ولی فکر کنم بعدش باید تا مدتی به شکار مشغول بشم.

یه دیقه صبر کن ببینم... پس ذخیره‌ای که از مهارت پرخوری دارم چی می‌شه؟ یعنی می‌تونه کمکم کنه؟ دفعه قبل این مهارت رو نداشتم که درموردش بدونم.

خب، یه مقداری از پرخوریم رو توی مبارزه استفاده کردم، ولی با این حال هنوز بیش‌ترش برام باقی مونده.

اگه بتونم از این ذخیره انرژی برای تکاملم استفاده کنم، شاید بعدش نیازی نباشه با شکم خالی این طرف و اون طرف برم!

هوم، بهتره از روی حدس و گمان دست به کاری نزنم.

از یه طرف احساساتم بهم می‌گن تکاملم رو شروع کنم، ولی از طرف دیگه عقلم بهم می‌گه احتیاط کنم.

راستش بیش‌تر از این نگرانم که با تکامل پیدا نکردنم دیگه نتونم لولی کسب کنم!

یعنی موجودات کوچیکب مثل من محدود به لول ۱۰ هستن؟!

اگه اینطور باشه، اون موقع هر چی امتیاز تجربی به دست میارم همه‌ش حروم می‌شه. هر چی باشه، سفرم توی طبقه میانی حالا حالاها ادامه داره!

آره، از این موضوع اصلا خوشم نمیاد...

مثل اینکه بهترین گزینه همون تکامل پیدا کردن باشه!

هوم...

خب، مثل همیشه چند گزینه برای ادامه تکاملم دارم؛ بهتره فعلا این گزینه‌ها رو بررسی کنم.

خیلی خب مهارت ارزیابی، ببینم چه می‌کنی:

«گزینه‌های موجود تکامل: [تاراتکت سمی] یا [زوآ اِله]»

هوم... تاراتاکت سمی که واضحه چی هست ولی زوآ اِله دیگه چیه؟!

«زوآ اِله: شرایط مورد نیاز: یک هیولا از گونه عنکبوت با جدول وضعیتی در حد معیار + لقب [قاتل].

توضیحات: زوآ اِله؛ موجودی که حتی دیدنش نشانه نحص بودن را دارد. هیولایی با مهارت‌های مبارزه‌ای ترسناک و قابلیت مخفی شدن باورنکردنی.»

اوه، این جدیده! دارم شرایط مورد نیاز گزینه‌های تکامل رو می‌بینم!

آفرین به مهارت ارزیابی خودم که نکته‌ای رو جا نمی‌ندازه!

هوم، خب پس می‌تونم این گزینه رو انتخاب کنم چون شرایطش رو دارم.

این یعنی قبلا توانایی داشتنش رو نداشتم، ولی با قوی‌تر شدنم این گزینه هم برام ظاهر شده.

اوه پسر، مثل اینکه لقب‌ها هم توی گزینه‌های تکامل دخیلن!

به گمونم دفعه قبل چون لقب «کسی که از تکنیک‌های سمی بهره می‌برد.» رو داشتم تونستم گزینه تاراتکت سمی رو برای تکاملم استفاده کنم.

فکر‌ کنم حدسم درست باشه...

«تاراتکت سمی: شرایط لازم: کاراکتر باید یک تاراتکت کوچک سمی لول ۱۰ باشد.

توضیحات: یک عنکبوت تاراتکت فوق‌العاده کمیاب که از زهر فوق‌العاده کشنده بهره می‌برد.»

اینم از گزینه دوم تکاملم.

اگه بخوام از بین این دوتا یکی رو انتخاب کنم، فکر کنم گزینه اول رو بردارم.

شرایط لازم برای تکامل یافتن به زوآ اِله خیلی سختن! از اون گذشته، مهارت ارزیابی عزیزم گفت که این تکامل قابلیت‌های مبارزه‌ای بالایی رو بهم می‌ده.

به علاوه، می‌تونم اندازه کوچیکم رو حفظ کنم.

با این حال کمی نگرانم. با توجه به اسم و توضیحاتش، مثل اینکه با تکامل یافتن به این گونه، از گونه تاراتکت‌ها دور می‌شم!

اگه به عنوان یه تاراتکت به تکاملم ادامه بدم مطمعناً خیلی قوی‌تر می‌شم.

از کجا می‌دونم؟ چون خودم با ۸تا چشم خودم دیدم!

همون عنکبوت غول‌پیکرم که انگار مادرمه! همونی که اولین بار توی طبقه پایینی دیدم... تاراتکت کبیر!

خیلی سخته خودم رو مثل اون تصور کنم، ولی اگه به تکامل ادامه بدم حتما یه روزی مثل اون می‌شم، ولی در عین حال به این معنیه که اندازه‌م حسابی بزرگ‌تر می‌شه!

می‌دونم بزرگ‌تر شدن یعنی قوی‌تر شدن، ولی اینم یادمه که توی دنیای قبلیم، تکنولوژی‌های پیشرفته به سمت کوچک‌تر شدن می‌رفتن.

اندازه کوچیک‌تر ولی عملکرد بالاتر؛ این چیزیه که من می‌خوام!

از اون گذشته، بزرگ‌تر شدنم یعنی اینکه دیگه نمی‌تونم به هر جایی سفر کنم. آخه به نظرتون مادرم چقدر می‌تونسته از لونه‌ش دور بشه؟!

من ترجیح می‌دم یه‌دفعه‌ای با مشکل حرکت کردن توی تونل‌هایی که هیچ‌وقت برام دردسری نداشتن روبه‌رو نشم!

از اون گذشته، می‌تونین تصور کنین یه‌دفعه‌ای به اون اندازه شدن توی این طبقه جهنمی چه معنی داره؟! ممکنه به راحتی یه پام رو اشتباهی زمین بذارم و سر از بین مواد مذاب دربیارم!

نمی‌دونم اگه بلوغم کامل بشه چه اندازه‌ای می‌شم، ولی این رو خوب می‌دونم که کلی جنبه منفی توی اندازه بزرگ وجود داره.

نه تنها تو زمینه حرکت کردن و مانور دادن، بلکه توی میدان نبرد!

آخه توانایی جاخالی دادن یکی از مهم‌ترین توانایی‌ها و قابلیت‌های منه. بزرگ‌تر شدن فقط به معنی تبدیل شدن به یه هدف بزرگ‌تره.

برای کسی که همه‌ش روی مهارت جاخالی دادن تکیه می‌کنه، کوچیک بودن خیلی مهمه!

تازه با بزرگ شدنم، سنگین‌تر هم می‌شم!

سنگین شدن فقط سرعتم رو کم می‌کنه و بس.

منی که به سرعتم افتخار می‌کنم، آروم کردن سرعتم مساوی با فحش دادن به خودمه!

همه این‌ها دلیل‌هایی هستن که نمی‌خوام بودن توی شاخه تاراتکت رو ادامه بدم.

پس اگه یه گزینه دیگه‌ای برای ادامه تکاملم داشته باشم، البته که اون رو انتخاب می‌کنم!

این رو هم روشن کنم که انتخاب یه شاخه دیگه برای من سخت هست... هر چی باشه، با تکامل یافتن به گونه تاراتکت‌ها، قدرتمندتر‌ می‌شم، ولی این حرف رو نمی‌تونم درباره زوآ اِله بزنم.

تو بدترین حالت، ممکنه زوآ اِله تو گزینه تکامل بعدیم وجود نداشته باشه...!

خیلی خب، فکر ‌کنم دارم به تصمیم نهاییم می‌رسم.

هر چی که بشه، من می‌تونم با تمرین دادن بقیه مهارت‌هام اون‌ها رو قوی‌تر بکنم بدون اینکه نیازی به تکامل خاصی داشته باشم.

حتی کوچیک‌ترین هیولاها هم می‌تونن با یکم تمرین و پشتکار به خطرناک‌ترین‌ها تبدیل بشن؛ مثلا خود من...!

آخه خودتون وضعیت الان من رو با وقتی که به دنیا اومدم مقایسه کنین... حسابی قدرتمند شدم، مگه نه؟!

یادم میاد که چطور هر موجودی می‌تونست با یه حرکت من رو بکشه.

خیلی خب، تصمیم گرفته شد... من گزینه زوآ اِله رو انتخاب می‌کنم!

حالا باید مشکل مکان رو حل کنم.

فکر کنم برای این ‌مشکل یه راه حل داشته باشم...

نمی‌تونم امنیتش رو صد در صد تضمین کنم، ولی بهتر از هیچیه.

خیلی خب، از این طرف...

هه، مثل اینکه امروز قراره آشپزی درس بدم!

هوم، اینجا چی داریم؟! یه فیله مارماهی با بهترین کیفیت!

حالا یکم می‌کشیمش تا کاملا صاف بشه؛ حالا مثل یه سوشی می‌پیچیمش.

حواسمون باشه که باید از دم شروع کنیم و درست و تمیز بپیچونیم!

حالا یه فضای کوچک بین پیچَمون ایجاد می‌کنیم.

حالا بقیه مارماهی رو روی پیچه می‌ذاریم و دوباره همین کار رو تکرار می‌کنیم تا مثل یه برج بشه!

به به! حالا لونه مارماهیمون آمادهست!

از اونجایی که بدن اون از زره اژدها پوشیده شده، پس حفاظ خیلی خوبی برامون درست می‌کنه.

شاید به راحتی و نرمی یه لونه ابریشمی نباشه، ولی از نظر دفاع بهش بیست می‌دم...!

تا وقتی که این داخل باشم در امنیتم.

خیلی خب، بیاین شروع کنیم...

«کاراکتر تاراتکت کوچک سمی به زوآ اِله تکامل پیدا می‌کند.»

آره، و الانه که از هوش بـر...

صبح بخیر!

البته نمی‌دونم صبحه یا نه.

خب، مثل اینکه بدون هیچ مشکلی تونستم بیدار بشم؛ این خودش به خودی خود یه امتیاز حساب می‌شه!

خب حداقلش اینه که قسمت سخت تکاملم تموم شده.

خوشحالم که توی بهشت بیدار نشدم!

چی؟ می‌گین شاید هم توی جهنم بیدار می‌شدم؟!

آخه دلتون میاد درباره یه شخصیت دل پاکی مثل من اینطور فکر کنین؟!

هه هه هه.

خیلی خب، وقت یه ارزیابی ساده از خودمه، البته باید اول از امن بودن اطرافم مطمئن بشم.

این مارماهی که از داخل سالم به نظر میاد، اما کسی چه می‌دونه، شاید بیرون اینجا و اطرافم رو هیولاها محاصره کرده باشن!

خیلی خب، بذار یه نگاه کوچولو موچولو به بیرون بندازیم...

هوم، خیلی خوبه! به نظر میاد بیرون امنه امنه!

خیلی خب، بذار با این مارماهی یه دلی از عزا در بیا... ای بابا! نکنه مثل اون ماری که قبلا باهاش جنگیدم باید اول پوستش رو بکنم؟!

واقعاً که!

راستش انقدرها هم گرسنه‌م نیست که نتونم از جام تکون بخورم. مثل اینکه مهارت پرخوریم هوام رو داشته!

خیلی خب، بذار همین‌طور که پولک‌های ایشون رو می‌کنیم یه نگاهی هم به جدولمون داشته باشیم...

«زوآ اِله لول ۱

وضعیت:

میزان جان: ۱۹۵/۱۹۵(سبز) <۱۰۰تا بیش‌تر> میزان جادو: ۱/۲۹۱(آبی) <۱۰۰تا بیش‌تر>

میزان استقامت: ۱۹۵/۱۹۵(زرد) <۱۰۰تا بیش‌تر> ۴۳+۱۹۵/۱۹۵ (قرمز) <۱۰۰تا بیش‌تر>

میزان متوسط حمله: ۲۵۱ <۱۱۸تا بیش‌تر> میزان متوسط دفاع: ۲۵۱ <۱۱۸تا بیش‌تر>

میزان متوسط قابلیت‌های جادویی: ۲۴۵ <۱۰۰تا بیش‌تر> میزان متوسط مقاومت‌ها: ۲۸۰ <۱۰۱ بیش‌تر>

میزان سرعت: ۱۲۷۲ <۱۰۰ تا بیش‌تر>

مهارت‌ها:

[بازیابی جان خودکار_سطح۶] [سرعت بازیابی جادو_سطح۴<۱بیش‌تر>] [کاهنده مصرف جادو_سطح۳] [سرعت بازیابی استقامت_سطح۳]

[کاهنده مصرف استقامت_سطح۳

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب من یه عنکبوتم، خب که چی؟! را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی