فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

این بار من ازت محافظت میکنم

قسمت: 14

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
بعد از ظهر همان روز

بعد از رفتن امپراطور دیزی فوری به سمت اتاق کارش رفت و کشو میزش رو باز کرد. کاغذ ثبت نام را بیرون آورد. آن را  رو میز گذاشت وهمانطور بهش خیره شد. زمانی که خبر ثبت نام پخش شد، دیزی فورا یک نفر را فرستاد تا فرم را براش بیارد. هیچ شکی در شرکت تومسابقه نداشت. 

اما وقتی فرم را پر کرد، خدمتکار داخل شد و گفت که: آقای میلر، تشریف آوردن.

عجیب بود. حتما اتفاق مهمی افتاده، چون میلر همیشه ترجیح میداد دیزی به ملاقات های سریش برود تا رابطه شان فاش نشود. داخلشد. کت و شلوار سیاه پوشیده بود که با موهای سفیدش در تضاد کامل بود. او پوستی روشن و صورتی کمی کشیده با زاویه فک داشت. دست هایش را از هم باز کرد و با صدای کشدار گفت: دیزی عزیز، امروز زیباتر از همیشه بنظر میرسی.)

_ اینجا چیکار میکنی؟ فکر میکردم ملاقات هامون محدوده.

لبخند زد: درسته ولی دلم برات تنگ شده بود. برای همین اومدم تا ببینمت.)

دیزی لبخند کجی زد: نگران نیستی شک کنن؟)

_ چرا باید باشم؟ هیچ چیزی نیست که از چشمام دور بمونه. در ضمن من به عنوان رابرت میلر اینجام.)

دیزی رو صندلیش لم داد: نگفتی برای چی اومدی.)

میلر متوجه کاغذ روی میز شد. سریع خودش را رساند و قاپیدش. 

نگاهی به صفحه کرد: هوووومممم. حدث میزدم تو هم جذب این مسابقه بشی.)

دیگر لبخند نمی زد: من اون شب اونجا بودم و دیدم که بین تو و امپراطور چی گذشت. میدونستم گولش رو میخوری. هرچقدر هم قویباشی یه دختر شانزده ساله بیشتر نیستی. بعید نیست که با قیافش و حرف های قشنگش اغوات کرده باشه.)

صورت دیزی قرمز شد: اغوا!!! من هیچم اغوا نشدم. اصلا به امپراطور اهمیت نمیدم. تنها چیزی که میخوام قدرته.)

میلر تندی گفت: فکر میکردم تنها چیزی که میخوای انتقامه؟)

دیزی بلند شد و کاغذ را از دستش کشید بیرون: برای انتقام به قدرت احتیاج دارم. تازه خودش هم میخواد از شر شون خلاص بشه برایهمین مزاحم کارم نمیشه.)

میلر به چهره‌اش خیره شد. آهی از تاسف کشید: دیزی، دیزی عزیز!. تو هنوز هیچی راجب این دنیای ظالم نمیدونی. این دنیا پست تر ازاون چیزیه که فکرشو میکنی. حادثه‌ای که برای والدینت افتاد فقط یه گوشه ازشه.)

دیزی احساس میکرد که می...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب این بار من ازت محافظت میکنم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی