فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

این بار من ازت محافظت میکنم

قسمت: 11

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
زمانی که به خانم همیلتون خبر دادن که یک کالسکه سلطنتی روبه روی‌ عمارت ایستاده، سریع خودش رو برای استقبال رساند. همسرشبرای انجام کاری‌ خانه نبود، برای همین نمیدانست چه اتفاقی ممکنه افتاده باشد که یک نفر از قصر به اینجا بیاد. البته انتظار نداشتکسی که از کالسکه پیاده می‌شود خود امپراطور باشد!

خانم همیلتون به لطف همسرش یاد گرفته بود در هر شرایطی آرامش خودش را حفظ بکند. با اینکه بخاطر اولین حضور امپراطور درخانه‌اش هیجان زده شده بود، با آرامش در جواب عذرخواهی بخاطر بی خبر آمدن، گفت: این چه حرفیه امپراطور. خیلی خوشحالیم که بهمنزل ما تشریف آوردید.)
به داخل دعوتش کردن. الیاس قبل از اینکه به اتاق مهمان ببرنش گفت که برای دیدن آرتور آمده.

خانم همیلتون با شرمندگی گفت: اون این روزا سرش خیلی شلوغه. خود ماهم کم می‌بینیمش. فکر نکنم بتونم از اتاق بکشمش بیرون.)

_ پس خودم میرم.)

یک خدمتکار الیاس رو راهنمایی کرد. پشت در ایستادن و خدمتکار چند ضربه زد: قربان، عالیجناب امپراطور میخوان شما رو ببینن.)

صدای فریاد آرتور از آن طرف در آمد : بهش بگو من خیلی کار دارم.)

_ ولی قربان....

الیاس دستگیره در رو گرفت: لازم نیست، خودم میرم.)

در را باز کرد و با لبخند داخل شد: سلام آرتور، حالت چطوره؟)

اتاق پر بود از دسته های کاغذ که همه جا پخش شده بودن، از میز و صندلی بگیر تا گوشه های زمین. اما جز کاغذ چیز دیگری در اتاقنبود: آرتور؟)

صدایی از پشت دسته های کاغذ که روی میز تلمبار شده بودن آمد: مگه نگفتم سرم شلوغه؟ برو بعدا بیا.)

...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب این بار من ازت محافظت میکنم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی