فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

خون کور: پانیشرز

قسمت: 97

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
هانا نفس آرامی کشید و سعی کرد که ابتکار عمل را به دست بگیرد:
- به نظرم همون پیاده‌روی خوبه.
لبخند ظریفی زد:
- بیا با هم بریم تا اومدن رانمارو یکم خرید کنیم و بعد برای یه شب بیایم خونه تو. نظرت چیه؟
حداقل اینگونه می‌توانست از بروز اشتباهات و سرزنش برادرش جلوگیری کند. میکایلا سری به تأیید تکان داد:
- به نظر خوبه. فقط من یه مقدار کار برای رسیدگی دارم.
هانا حساب و کتاب میکایلا را به یاد آورد. لبخندی زد و به سبک ژاپنی‌ها کمی سرش را خم کرد:
- البته. منتظرت می‌مونم....
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب خون کور: پانیشرز را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی