فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

خون کور: پانیشرز

قسمت: 93

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
هانا با تصور میکایلا با لباس‌های مشهور یاکوزا و باندهای خلاف‌کاری باعث شد که خون به گونه‌های هانا بدود. قسمتی از وجودش شیفته‌ی پسران بد بود. لحظه‌ای طولانی ذهنش پر از صحنات عاشقانه شد. برای از بین بردن افکار منحرفانه‌اش سریع جرعه‌ای از آب پرتقال خنکش را نوشید. از کی تا به حال اینقدر منحرف شده بود؟
ترجیح داد که حواسش را به صحبت بین پسرها پرت کند. رانمارو چنگی لای موهای لخت سیاهش برد و آنها را عقب راند:
- رفتی تو دار و دسته‌ی ایچینوسه؟!
هانا حس کرد که به کلی از بحث کنار گذاشته شده است. توضیح کوچکی به میکایلا داد:
- نی سان تو هر جایی یه آشنا داره پس زیاد تعجب نکن.
میکایلا اب...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب خون کور: پانیشرز را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی