خون کور: پانیشرز
قسمت: 92
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
هانا با دستپاچگی خودش را جمع کرد و تپقزنان گفت:
- بـ... بهتر نیست که بشینیم پشت میز؟ همه دارن نگاهمون میکنن.
میکایلا لبخندی احمقانه زد:
- البته.
رانمارو با قصد قتل به آن خونآشام احمق خیره ماند و پشت سر هانا راه افتاد. از عمد کنار هانا نشست و دستش را پشت سر او روی مبل خاکستری نهاد. پاهای بلندش را روی هم انداخت و سلطهگریاش را نشان داد. میکایلا تمام و کمال منظور رانمارو را فهمید و سعی کرد که پا در محدودهی رانمارو نگذارد. رانمارو نیشخندی درنده روی لبهای پرش نشاند:
- از کی اومدی ...
- بـ... بهتر نیست که بشینیم پشت میز؟ همه دارن نگاهمون میکنن.
میکایلا لبخندی احمقانه زد:
- البته.
رانمارو با قصد قتل به آن خونآشام احمق خیره ماند و پشت سر هانا راه افتاد. از عمد کنار هانا نشست و دستش را پشت سر او روی مبل خاکستری نهاد. پاهای بلندش را روی هم انداخت و سلطهگریاش را نشان داد. میکایلا تمام و کمال منظور رانمارو را فهمید و سعی کرد که پا در محدودهی رانمارو نگذارد. رانمارو نیشخندی درنده روی لبهای پرش نشاند:
- از کی اومدی ...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب خون کور: پانیشرز را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی

