فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

خون کور: پانیشرز

قسمت: 82

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
 بغضش را قورت داد و سراغ کتاب برگشت:
- روی آن جادو تحقیقات گسترده‌ای انجام دادم و دریافتم که هیچ عنصری قادر به درهم شکستن آن کریستال نیست. برای همین من لقب آخرین دفاع را به کریستال ابدی اعطا می‌کنم.
میکایلا به پایان صفحه رسید و به سراغ حاشیه‌ی بدخط رفت:
- بر خلاف تصوراتم دمپیرها عاری از جادو نیستند. حیف است که اکنون این را اعتراف نمایم اما درباره‌ی دمپیرها اشتباه قضاوت نموده‌ام. در این روز نحس و شوم پسر دومم، آرتیمیس را از دست دادم؛ اما توانستم یادگار او را نجات دهم. زندگی بر من تلخ و ناگوار گشته است.
میکایلا جلوی اسم آرتیمیس فلشی زد و کلمه‌ی فرزند را نوشت. باید سر و ته شجره‌نامه‌ی آگوست فاوست را در می‌آورد. دوباره روی کتاب خم شد:
- تنها امید من آن یادگار کوچک است. یادگار ریسوس را از دست دادم. مایل نیستم که دوباره کس دیگری را از دست بدهم. می‌دانم که در این نبرد نابرابر کشته خواهم شد, اما چاره‌ای بر خود نمی‌بینم. امید آن دارم لگاتوی کوچک در آینده، سلطنت را که حق اوست باز پس گیرد.
آن حاشیه‌ی بدخط به اتمام رسیده بود. میکایلا جلوی فرزند آرتیمیس، اسم لگاتو را نوشت. در گوشه‌ی کاغذ یک شجره‌نامه‌ی ساده کشید و اسم افراد را درون آنها قرار داد. زیر اسم لگاتو چند نقطه‌چین گذاشت و خودکار را نزدیک کاغ...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب خون کور: پانیشرز را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی