فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

خون کور: پانیشرز

قسمت: 52

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

کورو نفسش را با صدا بیرون داد:

- یکی از اونا من بودم و اون یکی شیرو. من از وجود خودم شکرگذار ارباب آساهی بودم و با کمال میل باهاش پیمان بستم اما شیرو فرار کرد.

چشمان سرخ کورو با فرار شیرو تنگ شد. یکی از آن مارها جدا شد. مدل کوچک آساهی و کورو ناپدید شدند و جایشان را به ایزانامی دادند. آکامه لب پایینش را از چنگ دندان‌هایش آزاد نمود:

- پس شیرو به اربابش آساهی خ**یا*نت کرد؟!

صدایش سرد و ناامید شده بود. کورو آهسته سرش را به علامت تأیید تکان داد. چشمان سرخش مه‌گرفته و بی‌نور بود:

- ایزانامی مأموراش رو برای کشتن آساهی فرستاد.

سایه‌های ایزانامی و شیرو ناپدید شدند و به جای آنها آساهی تک و تنها در میان یوکای‌ها می‌جنگید.کورو با درد دستش را مشت کرد. آساهی و لشکر یوکای‌ها در هوا تبدیل به غبار شدند. هنوز هم بعد از سال‌ها قلبش از به یاد آوردن آن صحنات به...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب خون کور: پانیشرز را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی