فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

خون کور: پانیشرز

قسمت: 51

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

پسر کوچکی در هوا به وجود آمد و تاتی‌تاتی میان پدر و مادرش راه می‌رفت. آساهی از زن و پسرش فاصله گرفت. پسر کوچک به دنبال پدرش دوید و زمین خورد. زن پسرش را در آغوش گرفت و هر دو با هم ناپدید شدند. آکامه از داخل لب پایینش را گاز گرفت.دلش برای زندگی سخت آساهی می‌سوخت. کورو به داستانش ادامه داد:

- آساهی نمی‌خواست که ایزانامی از وجود پسرش بو ببره چون مطمئناً ایزانامی پسرش رو به دنیای زیرین می‌برد و اون هم به یکی از مأمورای بی‌چون و چرای ایزانامی تبدیل می‌شد.

چشمان پر از غم کورو تک‌تک حرکات آساهی را دنبال می‌نمود. کورو آب دهانش را قورت داد:

- اون نمی‌خواست که بچه‌اش سرنوشت خودش رو داشته باشه؛ برای همین شروع کرد به جمع‌آوری ار...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب خون کور: پانیشرز را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی