فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

خون کور: پانیشرز

قسمت: 48

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

روح‌خوار یکی از بازوانش را دراز کرد و کاسه‌ی رامن را برای آکامه آورد. سرش را عقب کشید و کاسه‌ی گرم را میان دستان یخزده‌ی آکامه نهاد. رفتار ملاطفت‌آمیزش با سابق تفاوت داشت. روح‌خوار موهای سیاه و بهم‌ریخته‌ی آکامه را به پشت گوشش‌های دخترک لرزان راند:

- تو خیلی شبیه به ارباب هیناتایی!

آکامه تا بناگوش سرخ شد. چرا آن هیولا مادرش را می‌شناخت؟ روح‌خوار آرام‌آرام به حالت انسانی خودش درآمد. موهای سیاه لخت و بلندش روی پارکت چوبی قدیمی همانند یک آبشار قیرگون ریخته بود. روح‌خوار با لطافت پلک زد. چشمان سرخش همانند دو یاقوت مشتعل در تاریکی می‌درخشیدند. آکامه تا حالا رفتاری تهاجمی و خطرناک از آن هیولا ندیده بود. با دقت بیشتری به چهره‌ی روح‌خوار نگاه کرد. لب‌های باریک تیره‌اش مصرّانه از او یک مرد جدی ساخته بودند. نگاه سرخ روح‌خوار به بیرون از آن معبد کوچک دوخته ش...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب خون کور: پانیشرز را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی