خون کور: پانیشرز
قسمت: 6
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
رانمارو از آخر کلاس دندانهایش را با غیض رو هم فشرد و زیر لب زمزمه کرد:
- دهنتو سرویس میکنم دختر توت فرنگی!
نه تنها رانمارو بلکه تمام افراد کلاس برای آکامه خط و نشان میکشیدند. اما آکامه میخ به تخته و استاد مینگریست. کیتو هم خودش را مشغول دیدن سقف و باغ زیبای کناری کرده بود. شاگرد اول و دوم کلاس تئوری این خواهر و برادر بودند. البته کیتو به صدقه سری آکامه و تقلب رساندن های او شاگرد دوم بود. آکاری با لبخندی زیبا دست از نوشتن کلمهی امتحان از روی تخته برداشت:
- خیلی ممنون آکامه چان! معلومه که مثل همیشه آماده سر کلاس حاضر شدی!
از تعریف استاد آکاری، آکامه قرمز شد و در دلش کمی احساس امید کرد. ناخودآگاه لبخندی لبان سرخش را به گوشهها کشانید. آکاری سمت میزش رفت و پاکتی زردرنگ را که مهر و موم شده بود بیرون آورد. مهر و موم پاکت کاغذ...
کتابهای تصادفی


