فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

خون کور: پانیشرز

قسمت: 1

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل اول

اوایل پاییز سال 2016 میلادی

ژاپن، جزیره مرکزی، روستای آمه

از درد کابوس همانند ماری زخمی به خودش پیچید. نگاهی سوسو زن به ساعت دیجیتال انداخت. ساعت 5:45 دقیقه‌ی صبح بود. غلتی زد و پتو را به تن لرزان و یخزده‌اش پیچید. از دوباره خوابیدن می‌هراسید. نسیم خنک پاییزی از میان پنجره‌ی سفید در لابه‌لای برگ‌های پتوس ابلق می‌پیچید و آنها را با ملایمت نوازش می‌کرد. دخترک لرزان، آهسته نشست و صورت کریه‌اش را مالید. در کنار تخت سفیدش میز کنسول ساده‌ای وجود داشت که تنها ساعت دیجیتال و قاب عکسی دو نفره و قدیمی را با خود حمل می‌کرد. دخترک نگاهی پر از اندوه به قاب عکس دونفره با مادرش انداخت. لبان سرخ و تو پرش را روی هم فشرد. قلبش از شدت ناراحتی در حال انفجار بود. به پتوی سفید چنگی زد و خود را از چنگ تخت رهانید.

برای لحظه‌ای از احساس باد سرد پاییزی دهکده‌ی جنگلی مورمورش شد. با لمس زمین سرمای کف پارکت شده‌ی خانه در جانش ریشه دواند. دیشب از فرط خستگی تمارین دوجو فراموش کرده بود که پنجره‌ی اتاقش را ببندد. در چوبی حمام و توالت اتاقش را گشود و کلید پلاستیکی برق را فشرد. طولی نکشید که نوری سفید فضای تمیز و براق حمام را نشان داد. آهسته سمت وان رفت و بی‌حس آب داغ و سرد را تنظیم کرد. تاپ و شلوارک سفید و مشکی را از تن کند و وارد وان پلتفرمی شد.

برای لحظه...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب خون کور: پانیشرز را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی