فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

افسانه باروت سرد

قسمت: 3

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل 3: طوفان سرب

مرد چشمانش را تنگ کرد، سپس از زیر انگشتان نازک و استخوانی‌اش که با قصد مسدود کردن نور خورشید عصر گاهی بالا آورده بود به پایین کوهستان نگاهی انداخت.

-خطا زدم.

کلماتی بودند که از دهانش خارج شدند؛ او تیر انداز ماهری بود، اما همچین اتفاقاتی برایش غربیه نبودند؛ مخصوصا اگر می‌خواست از چنین فاصله‎ای شلیک کند.

او با نفسی عمیق سلاحش را از روی شانه بلند کرد، نگاهی گذرا به آن انداخت و پس از تعللی کوتاه، دوباره آن را به شانه چسباند تا آماده شلیک باشد.

سایه‌های لرزانی که قصد شکارشان را داشت در همان فرصت کم ناپدید شده بودند. کمی ناامید کننده بود، اما نمی‌توانست دستش را از روی ماشه بردارد؛ می‌دانست که دوبار خطا نمی‌زند، پس فقط باید منتظر بی‌احتیاطی کوچکی از سمت طعمه‌اش می‌ماند. تنها با یک حرکت اشتباه، شکار تکمیل می‌شد.

****

-ما می‌میریم.

-ه-هااه؟

-سوارها، اونا پیدات کردن دامیان، سعی کردم بهت هشدار بدم... ولی تو... خدا لعنتت کنه!

-آروم باش... یه راهی پیدا می‌کنیم.

-راه...؟ چه راهی؟! من به اینجا اومدم تا ازت بخوام منو، کشورمون رو نجات بدی! ولی حالا...

جوان سعی کرد دهان احمد را با دست درحال خونریزی خود که به وسیله گلوله پاره شده بود، بپوشاند. سپس درحالی که با چشم به دنبال موقعیت دشمن می‌گشت گفت: «خفه شو.»

در فاصله کوتاهی بعد از شلیک، دامیان، احمد را گرفته و به پشت بوته‌ای در همان نزدیکی کشانده بود. در ابتدا به انتخاب یک سنگ یا درخت برای مخفیگاه فکر می‌کرد، اما می‌دانست که سوارها همیشه پس از شلیک سلامت تفنگ‌شان را چک می‌کنند، پس با امید این که یک سوار به دنبال شکارشان باشد و نه یک جایزه بگیر یاغی، قمار کرده و غیر منتظره‌ترین مکان را برای مخفی شدن انتخاب کرده بود.

البته درصورت اشتباه بودن حدسش، مرگ‌شان حتمی به نظر می‌رسید؛ اما اگر جایز...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب افسانه باروت سرد را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی