جوانترین پسر استاد شمشیر
قسمت: 30
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
وقتی جین در حمام گرم آرام میگرفت، به ثمرات آخرین ماموریت خود فکر میکرد.
او تحسین و ایمان دانشآموزان را نسبت به خود تقویت کرده بود. دیگر کجا کسی میتوانست رانکاندلی را پیدا کند که با میل خود جانش را برای نجات یک دانشجوی ساده به خطر بیاندازد؟ به طور معمول، صد دانشآموز مجبور خواهند شد جان خود را برای نجات یک رانکندل به خطر بیندازند.
بسیاری از دانشآموزان مبتدی پتانسیل بالایی داشتند. مسا و بلاپ به صورت بدیهی بسیار امیدوار کننده بودند، اما اکثر دانشجویانی که در این ماموریت شرکت کردند نیز بسیار با استعداد بودند.
هیچ یک از آنها هنگام نجات مسا در زندگی خود، شجاعت جین را فراموش نمیکنند.
«من لزوماً برای جلب اعتماد یا تحسین اونا این رفتارو نکردم، اما داشتن اونم ضرری نداره.»
نجات مسا یک برنامه حساب شده نبود.
اگر زندگی گذشته او را حساب کنید، جین 43 سال زندگی کرده است. بنابراین به عنوان یک انسان ماهر، قوی و بالغ، نمیتوانست کناری بنشیند و هیچ کاری انجام ندهد، زیرا یک دختر جوان ربوده شده بود و تقریبا کارهای وحشتناکی با او میتوانست انجام شود.
اگر جین در این مأموریت مسا را نجات نمیداد، مدت زیادی درگیر احساس گناه و شرمندگی بود. و او برای پس گرفتن چنین زندگی ننگینی عقب نشینی نکرده بود.
او در اولین زندگی خود بیش از اندازه کافی احساس درماندگی کرده بود.
اکنون زمان آن فرا رسیده بود که او شیوه زندگی متفاوتی را پیش بگیرد.
«هوم.»
ووش!
یک گوی سیاه انرژی روی کف دست خیس و صابونزدهاش شکل گرفت.
«پس این انرژی معنوی 4 ستارهاس...»
قدرتش با وقتی که 3 ستاره بود از بیرون ظاهری متفاوت نداشت. با این حال، وزن آن متفاوت بود. توپ انرژی معنوی که روی دستش میتپید بسیار سنگینتر از قبل بود.
انرژی معنوی 4 ستاره به اندازه هاله و مانای 6 ستاره قدرت مخرب داشت.
این در مقایسه با نیروهای عادی در سطح متفاوتی قرار داشت. در واقع، به دلیل انرژی روحی، جین فعلی از نظر قدرت تخریب محض از همیشه در زندگی گذشتهاش قویتر بود.
«اما از اونجا که شمشیربازی من هنوز 3 ستارهاس، نمیتونم از انرژی معنوی به طور کامل استفاده کنم.»
قدرت روحی زمانی بهتر کار میکند که با شمشیر به کار گرفته شود. علاوه بر این، تأثیر آن هنگام استفاده از برادامانته یا باریسادا، شمشیرهایی که به طور خاص برای هدایت انرژی معنوی ساخته شده اند، به حداکثر میرسد.
سولدرت خدای سایهها و همچنین خدای شمشیرها است.
بنابراین، جای تعجب نیست که قدرت معنوی و جادو ترکیب مناسبی نیستند. اگرچه جادوگران مشتاق سولدرت هستند، اما آنها فقط به قدرت برتر قدرت معنوی علاقه دارند.
«اما این که اونا ترکیب خوبی نیستن به این معنی نیست که اونا با همدیگه بیفایدهان...»
همه اینها بحث کارآمدی بود.
و اکنون، جین این آزادی را داشت که در هر زمان کارآمدترین روشها را انتخاب کند، زیرا در صورت تمایل میتوانست جادو را با شمشیرزنی ترکیب کند.
«من باید توی 5 سال آینده خودمو شمشیرزن 6 ستاره کنم.»
شمشیرزن 6 ستاره...
عموماً این طور طبقهبندی میشود که 1 تا 2 ستاره شوالیه تازهکار، 3 تا 4 ستاره شوالیه عادی، 5 ستاره شوالیه برتر و در نهایت، 6 ستاره شوالیه نخبه هستند. رتبهبندی برای جادوگران کموبیش مانند شوالیهها است.
7 ستاره به بعد شوالیههای ارباب هستند.
با اینحال، اربابان بیشماری در سراسر جهان وجود دارد؛ تعجبآور هم نیست، زیرا جمعیت این قاره دو میلیارد نفر است.
7 ستاره فقط در بین مردم عادی یک قلمرو ماورایی است. با این حال، در بین رزمندگان، مرحله 8 ستاره و به بعد واقعاً استثنایی تلقی میشود.
به طور قابل توجهی کمتر افرادی هستند که به 8 ستاره در سراسر جهان رسیدهاند.
در مورد مرحله 9 ستاره، احتمالاً کمتر از صد نفر وجود دارند، حتی اگر بخواهیم هر یک از گوشهگیران غیرعادی را که پنهانی تهذیب میکنند در نظر بگیریم. نیازی به گفتن نیست که تعداد آنها بسیار کمتر از 10 است.
سرانجام، مرحلهای که تنها یک نفر در آن وجود دارد.
قلمرو منحصر به فرد و غیرممکن. آن قلمرویی است که در آن فرد از محدودیتهای بشریت فراتر رفته و به یک نیمهخدا تبدیل شده است.[1]
«من قطعاً در این زندگی به اون قلمرو میرسم. نه، من از اون قلمرو هم رد میشم و قویتر میشم.»
برای انجام این کار، جین ابتدا باید با برنامهها و ترفندهای خواهران و برادران خود با موفقیت در کلاس آموزش متوسط کنار بیاید.
اگرچه میو، آنه، و دوقلوهای تونا زودتر در منطقهای خلوت صحبت میکردند، اما جین میتوانست حرکات دوقلوها را پیشبینی کند. او از قبل همه برنامههای احتمالی کارهای آنها را پیشبینی کرده بود.
به عنوان فردی که در زندگی گذشته خود 25 سال در انتهای زنجیره غذایی رانکاندل ها زندگی کرده بود، به هیچوجه امکان نداشت که جین از برنامههای آنها بیاطلاع باشد...
کتابهای تصادفی

