فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

قلعه ی شیطان

قسمت: 118

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

هازارد بر درختی ایستاده بود و به پایین نگاه می‌کرد، درخت عظیم صد متری هازارد را با پنج آرکانه که یکی از آن‌ها با گذشت زمان درمان شده بود به راحتی نگه می‌داشت، نبرد دو روز پیش هنوز در ذهنش بود، او توانست با کمک آرکانه‌ها ده موجود با خون اژدها را شکست دهد، دستاوردی که باورش برایش سخت بود، با اینحال مدرکی بر آن شد که در حال پیشرفت در سطوح قدرت است، ولی چندان خوشایند نبود و حتی پس از کامل کردن آزمونش دو روز را به دنبال باقیمانده گروه لیزاردمن‌ها کرد که بی‌فایده بود، دو اژدها سوار با سرعتی عجیب پس از فاصله ایجاد شده توسط کرم اسطوره‌ای موفق به فرار شدند، با اینحال آن‌ها لوازمی را پشت سر گذاشته بودند و در میان آن‌ها هازارد نتوانست به غیر از یک شئ و مواد خوراکی منابع مفیدی پیدا کند، شئ در دستش در حال چرخش بود، کریستالی ده ضلع و نورانی مشابه همان کریستالی که نیمه خدای نابودی به میراندا داده بود، احتمالات در ذهنش شکل گرفت، آیا این می‌توانست به معنای دروازه‌ای به آن دنیا باشد‌؟ با آن دیگر سرش را برگرداند تا به کلیسای نابودی برگردد، او ماموریت خود را تکمیل کرده بود، پنج آرکانه و یک سر عنکبوت به همراه پنج سر از لیزاردمن‌ها را موفق به دریافت شده بود، از میان لیزاردمن‌ها با بدشانسی مواجه شد چرا که جسد وزین را کرم با خود برده بود و پنج جسد باقیمانده در برابر خواست او برای رستاخیز مقاومت کردند، این موجودات شریف حاضر نبودند تا به خدمت یک جادوگر مرده در آیند و از آنجایی که اختلاف قدرت بارزی وجود نداشت هازارد موفق نشد تا آن‌ها را مجبور و پاکسازی کند، با اینحال جسد پنج لیزاردمن را برای ارزش بالایی که داشتند به پنج آرکانه سپرد تا با بازگشت به دنیای خود بتواند از آن‌ها استفاده کند.

زمان به سرعت گذشت و در داخل کلیسای نابودی ملکه مادیان به پنج زن انسان نگاه می‌کرد که در حال چرخاندن مانایی ضعیف بودند و یکدیگر را حمایت می‌کردند، گردش مانا در مکانی مانند قعر آبیس با فراوانی آن کاری راحت ولی کنترل آن بسیار برای موجوداتی با سطح قدرت پنج انسان سخت بود، او همچنان مانند گذشته به آن‌ها خیره شده بود و در تلاش بود تا بفهمد برای چه خدای نابودی به هازارد وحی کرده بود تا آن‌ها را نجات دهد، با اینحال حرکات او دائما توسط دولاهان تماشا م...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب قلعه ی شیطان را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی