فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

قلعه ی شیطان

قسمت: 44

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

«چرا حال باید به رسول خدایی خدمت کنم که زندگیم رو نابود کرد؟»

هازارد نمی دانست که چگونه و چه جوابی باید بدهد تا جان خودش را از موجود رتبه حماسی نجات دهد که در مقابلش بود ، با اینحال و با کمی صبر به یاد چیزی افتاد .

«هاهاها با سطح قدرت فعلی ات دربرابر من ایستاده ای حال زمان زانو زدن است !»

با آن تمام نیرو های تحت فرمان پادشاه مرگ را از اختیارش خارج کرد و شاهد آن بود که پادشاه مرگ قدرتش به رتبه وارلرد سطح 2 برگشت.

«حالا زانو بزن!»

با اینحال پادشاه مرگ ایستاده و حتی با کاهش قدرتش حتی سانتی متری از جای خودش حرکت نبود ، گویی تنها کلید حرکتش جواب سوالش از سوی هازارد بود .

«لعنتی از این به بعد به هیچ وجه سطح وارلرد احضار نمی کنم!»

هازارد می دانست توانایی کنترل چنین موجودی را با زور ندارد و رها کردن فردی با استعداد وحشتناک افزایش قدرتش برای او خیری در پیش نداشت با اینحال لحظه ای مکث کرد و چشمانش درخشید .

«پادشاه بی نام! من داوطلب برنامه خدای نابودی نشدم ! من رسول او به انتخاب خودم نشدم! و بهت هم دروغ نمی گم و مثل یک پادشاه باهات رفتار نخواهم کرد چرا که می تونم چندین پادشاه مانند تو رو احضار کنم و برنامم هم قرار نیست فقط به کوهستان ممنوعه ختم بشه ! برای زنده موندن و قوی تر شدن شاید مثل اون هشت پای خداکشی که گفتی حتی این سیاره رو کاملا از وجود دشمنانم پاک کنم!»

با آن اگر ریه ای داشت نفس بلندی می کشید ، ولی فرد مقابل او بالاخره حرکت کرد و شمشیرش را به بالا گرفت حالت ایستادنی که شوالیه های صلیبی ایتالیایی از آن استفاده می کردند .

«صداقتت جواب مناسبی بود ولی یک پادشاه تا زمانی که به پادشاه توانمند تر از خودش شکست نخورده باشد زانو نخواهد زد و سری خم نخواهد کرد! با من بجنگ! برنده ، زندگی دیگری را تصمیم خواهد گرفت!»

با آن به سمت هازارد حرکت کرد و شمشیرش را به پایین آورد ، سپس هازارد که با افزایش آمارش درک چندان سریع تری نسبت به هر انسان عادی داشت سریعا داس مرگ را احضار کرد و سعی کرد تا جلوی ضربه قدرتمند را بگیرد ولی فشار پشت آن او را مجبور به چرخش و هدایت جهت شمشیر به سمتی دیگر کرد در حالی که به بالا پرید و با چرخش داسش سعی کرد گردن حریف را هدف بگیرد ولی هدف او هر کسی نبود ، پادشاه مرگ با رقص پای بسیار تمیزی به عقب رفت و چرخش کاملی انجام داد که با آن شمشیر عظیم پانزده متری اش شتابی بسیار و نیروی متحرک عظیمی را در خود جای داده به سمت هازارد آمد .

«لعنت بهت!!!»

هازارد با دیدن آن شتاب می دانست نمی تواند جلوی آنرا بگیرد و با اکثر مهارت هایش در مرحله خنک ساز...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب قلعه ی شیطان را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی