همه به غیر من بازگشته هستن
قسمت: 202
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۲۰۱
زمانی بود که ایلهان انتظار داشت مردم زمین تا سر حد مرگ با یکدیگر بجنگند تا وقتی که فقط هزار نفر با اشتیاق شدید برای محافظت از زمین باقی بمانند.
«این گروه سوسانوعه.»
«نباید باهاشون بجنگم و قدرتشون رو تخلیه کنم.»
«اعضای گروهشون ترسناکن، مگه نه؟ همشون بهترین مبارزین در جنگ دفاعی مقابل دنیای رها شده بودن.»
با این حال، بلافاصله گروه ایلهان وارد میدان عظیم شد، برخی از آن یک هزار نفر به میل خود خارج شدند.
«ها؟»
از آنجایی که این اتفاق خیلی ناگهانی رخ داد، ایلهان مجبور شد با چشمان گرد شده از خود بپرسد که چه اتفاقی افتاده است.
«کسی جایگاهشو واگزار کرد؟»
[همینطوره.] (ارتا)
آری. مردمی که فکر میکردند «اوه، باید همینجا کنار بکشم!» و محل را ترک کرده بودند، دقیقاً به تعداد افراد گروه ایلهان بودند! به این ترتیب، هزار نفر روی صحنه بودند و در این مرحله، ایلهان توانست نحوه انتخاب شرکتکنندگان را درک کند.
دو روش برای انتخاب شرکت کنندگان وجود داشت، نبردهای یک برابر یک و نبردهای گروهی.
کسانی که میخواستند در نبرد یک برابر یک شرکت کنند، یکی از شرکتکنندگان را از بین هزار نفر انتخاب میکردند و او را به چالش میکشیدند. اگر رقیب برنده میشد، بازنده کنار میرفت و برنده جای او را میگرفت. کناره گیری داوطلبانه مردم نیز مشکلی نداشت. نکته اصلی این بود که حداکثر ۱۰۰۰ نفر باید روی صحنه حضور میداشتند.
اما نبردهای گروهی بسیار پیچیدهتر بودند. کانگ میرا که تنها در عرض ۱۰ روز با ۱۲۰ درصد قدرت برگشته بود، باید برای اعضای انجمن خود، شرکتکنندگان تکی را از ۱۰۰۰ نفر انتخاب میکرد و آمارشان را با آمار اعضای انجمن خود مطابقت میداد و در دو دور از چالشها برنده میشد.
برخلاف نبردهای تکی که باید تمام قدرت خود را در آنها به نمایش میگذاشتند، بسیاری از عناصر دیگر در نبردهای گروهی وجود داشتند، بنابراین دو بار مبارزه برای اثبات شایستگی آنها کافی بود. اگر در دو نبرد پیروز میشدند، شرکت آنها قطعی میشد. مهم مبارزهی پی در پی و پیروزی در برابر حریفان تصادفی بود.
همچنین، وقتی در این نبرد پیروز میشدند، بازندهها باید از میدان خارج میشدند تا در بین شرکتکنندگان جای خالی باقی بماند. وقتی عدهای از افراد ضعیف در آن جای خالی قدم میگذاشتند، آنوقت افراد قویتر باری دیگر آنها را به چالش میکشند و جایشان را میگرفتند.
...کتابهای تصادفی

