همه به غیر من بازگشته هستن
قسمت: 161
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۱۶۰
به همین شکل ترکیبی از گوشت گرگ و گوشت اژدها در موجودی ایل هان ساخته شد. اما از آنجایی که گوشت نژاداژدها بیشتر از مجموع گوشت گرگ و اژدها بود، موقعیتی نبود که گوشت برای خوردن نداشته باشند.
به هر حال، پس از حدود یک ساعت صرف غذا، کارآموزان، تمرینات جهنمی را برای تمرینات بعد از غذا انجام میدادند. آنها پس از ۸ ساعت جنگیدن اجازه داشتند ۳ ساعت بخوابند و این الگوی زندگی آنها بود.
با این حال، ایلهان متفاوت بود. اگر غذا برای فرشتگان تفریح و زمان نقاهت و رشد عضله برای الفها و زمان قویتر شدن برای آریسیا و یومیر بود، برای ایلهان زمانی برای بازیابی انرژی و استراحت بود.
به عبارت دیگر نیازی به خواب نداشت. اگر از گوشت و نوشیدنی پر میشد، نیزه ی غیرقابل ردیابی و آن نیزهی مزخرف را با نیزهی چوبی تمرین میکرد!
«*آروغ*. نفس بی نقصه، اما مشکل اینه که دارم مس&ت میشم. باید به شکار ترول برم.»
[هرچند فکر میکنم مدت زیادیه که زندگی کردم، اما تو اولین کسی هستی که میبینم با نوشیدن خون تصفیه شده اژدها و خون ترول، خواب رو جایگزین میکنه.]
«می تونی بگی که این ترکیبی فوقالعاده از مهارت آشپزی و مهارت مقاومت در برابر سمه.»
ایلهان تصمیم گرفت پس از پایان زمان سد، تا روزی که مجبور شود سلاحهای پیشرفته را بفروشد، به سیاهچال در گرند کنیون برود. این برای ملاقات با الفها نبود، برای خون گرفتن از ترولهایی بود که در منطقهای قبل از دارو زندگی میکردند!
[به هر حال، بسه. تمرکز کن، ایلهان. تو باید با یه ضربه نیزه، اوجی برای همهی هنرهای رزمی به ارمغان بیاری!]
سرعت شلاقی که حتی بدون استفاده از مانا از سرعت صوت پیشی میگرفت.
تیزی شمشیری که هر چیزی را که راهش را میبست با یک ضربه از هم جدا میکرد.
سنگینترین اسلحهی سردی که هر چیزی را که در مسیرش بود درهم میشکست.
ترکیب همه اینها با تکنیکهای کنترل بدن، او را به نیزه میرساند.
-حتی بعد از دو یا سه بار فکر کردن بهش، هنوز مزخرفه......
اینطور نبود که باورش نمیشد چون اسناد آکاشیک میگفت ادغام تکامل در انتظارش است و همچنین بر خلاف س&یاستهایش بود که چون نمیتوانست آن را درک کند نا...
کتابهای تصادفی



