همه به غیر من بازگشته هستن
قسمت: 136
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۱۳۵
«بازی با رعد و برق...»
«آیا این جادوی ملکهست؟»
«ملکه، همونطور که شایعات میگفتن حیرت انگیزه.»
مانند بازیکنان فوتبالی که توپ را به یکدیگر پاس میدادند، نیزههای عظیمی که حصار را تشکیل داده بودند نیز صاعقه را به جلو و عقب پرت میکردند. هیولاها یا در حین عبور از حصار برق گرفته و فرو ریختند، یا مجبور بودند برای مدتی فلج بمانند، و این به خودی خود بزرگترین شانس نیروها برای وارد عمل شدن بود.
اگرچه انرژی با نفوذ صاعقه به درون هیولاها کم میشد میافت و قدرت عظیمی که در ابتدا فوران کرده بود به تدریج کاهش میافت، پس از مدتی سرعت عبور رعد و برق سریعتر شد و حصاری غول پیکر از رعد و برقی دایرهای شکل در خارج از ورودی شکل گرفته. مردم فقط میتوانستند خندههای توخالی کنند.
«اونایی که نمیتونن حمله کنن باید اسلحشون رو پرتاب کنن یا همچین چیزی! اون حصار برای همیشه دووم نمیاره!»
«نه، فکر کنم اشتباه میکنی.»
بلافاصله پس از اینکه شخصی گفت که این کار تا ابد ادامه نخواهد داشت، کانگ میرا رعد و برق عظیم دیگری را بر روی نیزه شلیک کرد و حصار الکتریکی فوراً تقویت شد. نه فقط آن.
«لطفاً اون نیزهها رو محکمتر کنین! تا هیولاها داخل بمونن!»
لحظهای که نایونا این را گفت، همهی نیزهها هالهای صورتی از خود ساطع کردند و رعد و برق شدیدتری به اطراف پخش شد!
«خدای من، حتی اگه این مکان زمینهای انجمن خدای صاعقه باشه، نمیتونیم بذاریم همه چیز به نامشون تموم شه! ما از مانای تغلیظ شده استفاده میکنیم!»
«بله قربان!»
از آنجایی که از کلمه «ماگیا» برای نام انجمن خود استفاده کرده بودند، کارینا مالاتستا نمیخواست در زمینهی جادو آنقدر بد به نظر برسد و به همین دلیل جادویی را نشان داد که فقط برای آنها ممکن بود چون گروه آنها فقط از جادوگران تشکیل شده بود. و آن چیزی جز جادوی مشترک نبود!
همه جادوگرها مانای خود را در سنگ جادویی که رهبرشان، کارینا مالاتستا، در دست داشت، میریختند. سپس، کارینا از آن به عنوان مادهای برای ایجاد جادو استفاده کرد. سنگ جادویی اضافی در این فرآیند مصرف میشد، بنابراین میتوان گفت یک حمله پولی بود که به یک...
کتابهای تصادفی
