فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

اصیل و خونخوار

قسمت: 9

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

ذهنم درگیر این سؤال بود که یهو چیزی مثل دست‌های نامرئی، گلوم رو چسبید و محکم فشار داد.

سعی کردم جیغ بزنم؛ اما رسماً داشتم خفه می‌شدم.

دست ‌و پا می‌زدم و برای آزاد شدن تقلا می‌کردم؛ اما اون دست نامرئی دست‌بردار نبود.

به اطراف گلوم، جایی که فکر می‌کردم اون دست‌ها باشن، چنگ زدم و تونستم چیزی شبیه دست حس کنم.

دست‌هام رو دور مچ دست‌های نامرئی حلقه کردم؛ اما شبیه این بود که هوا رو گرفتم.

تندتند لگد پروندم و حلقه‌ی دست‌هام رو محکم‌تر کردم؛ اما داشتم خفه می‌شدم.

مرگ جلوی چشم‌هام بود و تقلاهام داشت کم و کمتر می‌شد که یهو فشارهای روی گلو و بدنم از بین رفت.

دهنم رو به‌شدت باز کردم و هوا رو وحشیانه بلعیدم و وارد ریه‌هام کردم.

نفس‌نفس زدم و دستی به دور گردنم کشیدم که تونستم اون چیزی رو که داشت خفه‌م می‌کرد، ببینم. حالا دیگه نامرئی نبود.

فقط می‌تونستم ببینم که شبیه آدمه؛ چون شنل سیاهی سرش بود و اون رو کاملاً پوشونده بود. روی زمین افتاده بود و سعی داشت بلند بشه.

آروم از جام بلند شدم که یهو اون جونور سمتم چرخید؛ اما نتونستم چهره‌ش رو ببینم؛ چون کلاه شنلش بلند بود؛ ولی صدای خرناس کشیدن‌هاش به‌وضوح شنیده می‌شد.

آروم عقب‌عقب رفتم و اون ناگهانی سمتم خیز برداشت؛ اما چیزی به ‌سرعت باد، اون رو روی هوا زد و روی زمین پرتش کرد.

با چشم‌های گرد به منظره‌ی روبه‌رو و ناجیم خیره شدم که به ‌نظر مردی قدبلند می‌رسید.

از سرش و موهای کوتاه مشکی‌رنگش فهمیدم مَرده. مردی با ردای بلند مشکی که فقط تو فیلم‌ها دیده بودم.

بهش زل زده بودم که سمتم برگشت و من سر جام میخکوب شدم.

اون همون کسی بود که من رو تعقیب می‌کرد؛ با چشم‌های سفیدرنگش.

با چشم‌های گرد به صورت رنگ‌پریده و چشم‌هایی که هیچ مردمکی نداشت و سفیدِ سفید بود، زل زدم.

لب‌های به رنگ خون اون مرد از هم باز شدن و با صدای کلفتش بهم هشدار داد:

- فرار کن!

عقب‌تر رفتم و زمزمه کردم:

- چی؟!

این‌بار صریح‌تر گفت و تقریباً داد زد:

- فرار کن!

و همون لحظه اون جو...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب اصیل و خونخوار را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی