صاعقه تنها راه است
قسمت: 120
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
قسمت 120 – کارها
کرب با چشمانی گشاده شده بهسمت گراویس برگشت و با ناباوری پرسید: «تو میتونی همچین کاری کنی؟»
گراویس بهسادگی سر تکان داد. او از اینکه آیون از قدرت نبرد او اطلاع داشت تعجب نکرد. آیون قبلاً ثابت کرده بود که شبکه اطلاعاتی فرقه آسمان چقدر خوب است. گراویس همچنین میتوانست نتیجهگیری کند که آیون هنوز قدرت نبرد او را کاملاً درک نکرده است، مگرنه میدانست که گراویس قبلاً فردی در سطح هفتم جمعآوری انرژی را کشته است.
گراویس هرگز کسی را نداشت که در قلمرو جمعآوری انرژی خود را با او مقایسه کند. او نمیدانست که آیا افراد دیگری در قلمرو جمعآوری انرژی وجود دارند که میتوانند برای مبارزه با افراد قویتر رتبهها را رد کنند. ظاهراً این بسیار نادر بود. گراویس حدس زد که همه آسمانزادگان بهدلیل فشار آسمانی خود احتمالاً میتوانند یک رتبه را رد کنند. اگرچه، رد کردن 2رتبه نادر بهنظر میرسید.
درحالیکه گراویس رو به او میکرد، آیون گفت: «گراویس، ما سه کار معمولی داریم که باید انجام بدیم. اولی تبادل طلا با سنگای جادوئه.» و به کرب اشاره کرد. سپس ادامه داد: «دفتر مرکزی ما تو قاره مرکزی به طلا نیاز نداره، اما سنگای جادو مفیدن. کرب تنها کسیه که درحالحاضر کارش تبادل طلا با سنگ جادوئه.»
کرب افتخار میکرد که تنها او مسئول این کار است. آیون زد تو ذوقش و گفت: «البته عملاً زیاد تو کارش خوب نیست.» و کرب دیگر خوشحال بهنظر نمیرسید.
گراویس پرسید: «2تا کار دیگه چیه؟»
آیون ادمه داد: «یه کار دیگه جستوجو برای آسمانزاده جدیده. آسمانزاده جدید نمیدونه که آسمانزادهست و همچنین از گیلد ما اطلاعی نداره. بیشتر اوقات، آسمان به کاهن اعظم ما درباره یک آسمانزاده جدید میگه که آمادهست تا به ما بپیونده، البته نه همیشه. تو یکی از اون استثناها بودی. آسمان قبلاً در مورد تو به ما چیزی نگفت.»
گراویس سری تکان داد. چرا آسمان باید به آنها میگفت که او یک آسمانزاده است، درحالیکه به وضوح اینطور نبود. گراویس خوشحال بود که کارهای آسمان گاهی درهم بهنظر میرسیدند. اگر او تنها آسمانزاده میشد که قبلاً اعلام نشده بود، برای گراویس بسیار سختتر میشد که خود را در فرقه آسمان جا بیندازد.
گراویس پرسید: «پس، این جستوجوگرا به مکانهایی فرستاده میشن تا برادران و خواهران کوچیکتر ما رو بازیابی کنن؟»
آیون سری تکان داد و گفت: «دقیقاً. ما مسئول جنوب و شرق قاره میانی و بیرونی هستیم. همنطور که میدونی، فاصلهها از هم دور هستن و زمان زیادی طول میکشه تا به مکان اونا برسیم، پیداشون کنیم و برشون گردونیم. ما دو خواهر داریم که مسئول جستوجو هستن و خیلی کم اینجا میمونن.»
گراویس پرسید: «حدس میزنم آخرین کار جلاد بودنه؟»
آیون دوباره سر تکان داد، اما قبل از اینکه ادامه دهد، چند سکه طلا به صورت کرب زد. او درحالیکه به در اشاره میکرد فریاد زد: «چرا هنوز اینجایی؟ برو کارتو انجام بده!»
...کتابهای تصادفی


