فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

صاعقه تنها راه است

قسمت: 58

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
قسمت 58 – توافق شرکت‌کنندگان باقی‌مانده با وحشت به این صحنه نگاه کردند. گیلدهای‌عنصری واقعاً به وجهه عمومی خود اهمیت نمی‌دادند. آن‌ها به 4.750‌جوان با استعداد در هزاران کیلومتر اطراف حمله کرده بودند. آیا آن‌ها نمی‌ترسیدند که خانواده‌ها و سازمان‌هایشان انتقام بگیرند؟ رئیس گیلد باد فقط از روی رضایت سرش را تکان داد که انگار بالاخره کوهی از زباله را دور ریخته و به‌سمت دیگر روئسای گیلدها برگشت. آن‌ها اکنون نیمکت برج را کنار گذاشته و در کنار یکدیگر ایستاده بودند. آن‌ها دیگر نیازی به نگاه از بالا برای قضاوت شرکت‌کنندگان نداشتند. رئیس گیلد زمین با بی‌اطمینانی پرسید: «کشتیشون؟» رئیس گیلد باد در جواب با صدایی خندان گفت: «نمی‌دونم. زیاد بهشون توجه نکردم. فقط پرتشون کردم اون‌ور. اصلاً خبر ندارم که زنده‌ان یا نه.» دیگر روئسا فقط توانستند لبخند تلخی بزنند، اما کاری از دستشان برنمی‌آمد. رئیس گیلد باد با اختلاف قوی‌ترین آن‌ها بود. شرکت‌کنندگان با تعجب نگاه می‌کردند. پیش از این، آن‌ها از وضعیت درخشان روئسا اطلاع داشتند، امّا آن‌ها تنها پس از برخورد رئیس گیلد باد توانستند به‌درستی قدرت آن‌ها را ببینند. اراده آن‌ها برای پیوستن به گیلدهای‌عنصری هیچ‌وقت به این اندازه بالا نبوده است. رئیس گیلد صاعقه درحالی‌که به‌سمت‌ گراویس می‌رفت، گفت: «در تعجبم که چطوری تونستی انقدر فشار بهشتیت رو فعال نگه داری. فعال نگه داشتن فشار بهشتی برای این مدت طولانی باید برات خسته‌کننده بوده باشه. به استراحت نیاز نداری؟» گراویس چشمانش را تنگ و با خود فکر کرد: «یه فرق دیگه بین من و بهشت‌زاده‌ها». ظاهراً استفاده از فشار بهشتی مستلزم استفاده از استقامت یا انرژی بود. از سوی دیگر، حفظ هاله‌-اراده به اندازه نفس کشیدن طبیعی بود. هاله-اراده تنها خود درونی را به دنیای بیرون رها می‌کند. ممکن است کسی فکر کند که حالت گراویس بدون فعال کردن هاله-اراده حالت عادی اوست، اما این اشتباه بود. سرکوب کردن هاله-اراده‌اش از او انرژی بیش‌تری می‌گرفت تا اجازه دادن برای آزاد کردنش. وقتی گراویس شرکت‌کنندگان را آزمایش می‌کرد، حتی نیازی نداشت تمرکز کند. او فقط داشت استراحت می‌کرد. گراویس با حالت عادی خود گفت: «نه، استراحت لازم ندارم. پاداش‌مو می‌خوام!» رئیس گیلد صاعقه خندید و با یک لبخند گفت: «نگران نباش! وقتی کارمون با امتحان‌ها تموم شه، هر چقدر قرص استخوان بخوای بهت میرسه.» گراویس دوباره پرسید: «چرا الان نه؟». او با پرسیدن این سؤال در قلمرو خطرناکی قدم می‌زد و این را می‌دانست، اما باید مطمئن می‌شد که آن‌ها ...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب صاعقه تنها راه است را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی